شنبه، اردیبهشت ۲۶، ۱۳۸۳

قرار است فردا،
دوسه غزل به یک پری دریایی بفروشم
آخر من یاد گرفته ام که دریا را با دریا بشویم،
خود را با شعر.
راستش را بخواهی ری را، یک روز پشت همین پرچین
چشمان یک آهو را بوسیدم،
بعد به من گفتند آهو نبود.
دو سه کبوتر به لکنت زبانم خندیدند
ولی مگر من از رو می روم!


سید علی صالحی

<$BlogItemCommentCount$> Comments:

At <$BlogCommentDateTime$>, <$BlogCommentAuthor$> said...

<$BlogCommentBody$>

<$BlogCommentDeleteIcon$>

<$BlogItemCreate$>

<< Home

عکسها:
غبار گذشته بر پنجره فردا Š

www.flickr.com
My Odeo Podcast

بایگانی کل


اینجا اسمش لینکدونی ه


2004-2006 Maahtaab ©

Template borrowed from Geir Landr? with minor changes