پنجشنبه، خرداد ۰۷، ۱۳۸۳

اینو با صدای شجریان (حداقل با اون آهنگ) برای خودتون بخونین.یا اصلاً فرض کنید که الان چند ماه پیشه و من هنوز صدام درمیاد تا خودمو با خوندن راحت کنم:
در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی
خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی
دل که آیینه صافیست غباری دارد
از خدا می طلبم صحبت روشن رایی
شرح این قصه مگر شمع برارد به زبان
ورنه پروانه ندارد ز سخن پروایی
کشتی باده بیاور که مرا بی رخ دوست
گشته هرگوشه چشم از غم دل دریایی
***
زین دایره مینا خونین جگرم می ده
تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی


خیره انشاءالله.

<$BlogItemCommentCount$> Comments:

At <$BlogCommentDateTime$>, <$BlogCommentAuthor$> said...

<$BlogCommentBody$>

<$BlogCommentDeleteIcon$>

<$BlogItemCreate$>

<< Home

عکسها:
غبار گذشته بر پنجره فردا Š

www.flickr.com
My Odeo Podcast

بایگانی کل


اینجا اسمش لینکدونی ه


2004-2006 Maahtaab ©

Template borrowed from Geir Landr? with minor changes