سه‌شنبه، اردیبهشت ۲۹، ۱۳۸۳

خلاصه اش،
اولا که زن رو نمی گيرن و می خرندش، ثانيا هم اينکه اصولا فکر نمی کنم خدا بخواد چيزی بگه. خدا هم اون بالا با حوری هاش سرش گرمه و به خودش آفرين می گه. فکر می کنی حسين جان، اون قدر مهم باشيم که خدا کار مهمش رو ول کنه و منتظر فرصت باشه که بخواد به ما درس بده و رو حضور خودش تاکيد کنه؟

<$BlogItemCommentCount$> Comments:

At <$BlogCommentDateTime$>, <$BlogCommentAuthor$> said...

<$BlogCommentBody$>

<$BlogCommentDeleteIcon$>

<$BlogItemCreate$>

<< Home

عکسها:
غبار گذشته بر پنجره فردا Š

www.flickr.com
My Odeo Podcast

بایگانی کل


اینجا اسمش لینکدونی ه


2004-2006 Maahtaab ©

Template borrowed from Geir Landr? with minor changes