شنبه، مرداد ۱۰، ۱۳۸۳

و اما احمد علی!
من نمی دونم تو کجای دنیا رسمه که توی یه بحث، یکی از طرفین، مقصود و منظور خودش رو از مسلمات و حتی از روز روشنتر فرض کنه و بخواد بحث منطقی و مستدلی هم داشته باشه. با این وضع من چند درصد باید امیدوار باشم که تو حرفهای من رو میخونی و در موردش فکر میکنی؟
یا شاید تو هم مثل اون به قول علی دوستک، همه حرفا رو نمی خونی؟ این دوستک ما گفتن که آدم نباید در هر موردی یه نظری داشته باشه، ولی آدمی که توی یه بحث همه حرفا رو نخونه یا گوش نده، اصلا حق اظهار نظر نداره ولو که صاحب نظر باشه.
در مورد اینکه گفتی من می خوام به چیزی جواب بدم. من اصلا نمی خوام به چیزی جواب بدم. من دارم میگم صورت سوال اشتباه طرح شده. منکر حرف مستقیم خدا هم نیستم . اما به نظر من شما در ترجمه کردن حرف مستقیم خدا دچار سوءتفاهم شدین. شما میگین معنی اش اینه که زن جنس دومه، من میگم معنی اش اینه که زن با مرد، فرق میکنه، هیچی هم خجالت نمی کشم از اینکه فکر کنم درست همون جوری که فیل با مورچه فرق میکنه.
تو تمام مسابقات ورزشی هم ، زنها با زنها مسابقه میدن و مرد ها با مردها. قوانینی هم که برای فوتبال زنها وضع میشه ممکنه توی چند تا بندش با قوانین فوتبال مردها فرق داشته باشه.
معنی این ، اینه که زن جنس دومه؟
از تو تعجب می کنم. جوری به من می گی قرآن بطن داره ، که انگار دفعه اوله که تو عمرم این مساله رو میشنوم. یا مثلا گیر دادم که الا و بلا همین ظاهر قرآن رو باید بچسبیم.
تو با این حرفت در واقع داری بیان میکنی که حتی اگه ظاهر اسلام و ظاهر قرآن، ضد زن هستند و زن رو جنس دوم می دونند، قرآن باطنی داره که اون باطن این جوری نیست.
خوب عزیز دل این حرفت که صددرصد قبوله. تو باطن که دیگه بحثی نداریم. حرف من اینه که تو همین ظاهر هم خیلی چیزها رو داریم بد میبینیم و بد تفسیر میکنیم.من که گفتم خیلی هاش برای من هم سواله. واقعیت اینه که من هیچ قصد نداشتم وارد بحث آیه هایی که علی مطرح کرد بشم. چون من مترجم قرآن نیستم و اصلا در این مقام نیستم و اصلا بحث در این مقام نیست. فرضا که من یه معنی ماست مالی برای اون آیه ها پیدا کردم، اینکه شهادت زن نصف مرده رو می خوام چی کار کنم که خودمم نمی دونم.
می دونی من حق دارم از دست شما ناراحت باشم برای اینکه شما، به خاطر تمام پیش فرضهایی که اونا رو جزء مسلمات و از روز هم روشن ترات فرض میکنین، گوشاتون بسته است و اصلا حرف من رو نمی شنوین.مساله ای که نماده و نماد خیلی مهمی هم هست، محکوم میشه به اینکه فقط یکیه که فقط یکی نیست و با دختر دار شدن پیغمبر و با عزت و احترامی که پیغمبر قایل بود برای فاطمه در کوچه و خیابون، ادامه پیدا کرد. ضمن اینکه همین تو کوچه و خیابون احترام گذاشتن به فاطمه، نشون میده که پیغمبر فاطمه رو تو خونه اش زندانی نکرده.این که اسلام خواسته زن دغدغه مالی نداشته باشه مساله کوچکیه؟ چیزی که اصلا هیچ کدومتون، نه تو و نه علی بهش توجه نکردین. ببینم یه آدم به نظر شما برای انجام چه کاری لازمه که دغدغه مالی نداشته باشه؟
آدم اگه دغدغه مالی داشت، دیگه ظرف نمی تونه بشوره؟ لباس نمی تونه بشوره؟ جارو نمی تونه بزنه؟ بچه رو نمی تونه تر و خشک کنه؟ به روابط زناشویی اش نمی تونه برسه؟ کلفتی نمی تونه بکنه؟
هیچ کدوم از این کار ها، کارایی نیستن که دغدغه مالی داشتن، مانع از انجامشون بشه. اولا که اسلام هیچ وقت به زن نمی گه بشین تو خونه. می گه تو یه وظیفه داری که به خاطرش نباید دغدغه مالی داشته باشی. فرض کنید تحقیقات علمی، با این دغدغه جور در نمیاد، خبر گرفتن از حال قوم و خویش و در و همسایه، اینکه زنده اند، مرده اند، کمکی می خوان،نمی خوان با این دغدغه جور در نمیاد، تربیت کردن بچه(نه تر و خشک کردنش)کاریه که با این دغدغه جور در نمیاد و خلاصه خیلی کارا هست. اگه یه زن، فکر میکنه تو خونه نشستن، یعنی ظرف و رخت شستن، تقصیر خودشه. ببینم مگه تو خونه بودن یه زن خیلی شبیه نیست به خوابگاه رفتن ما؟ مگه همه بچه هایی که بیشتر وقتشون رو تو خوابگاهند، مریض روحی اند؟ یا داره بهشون ظلم میشه؟ خیلی ها هم بلدن برای وقتشون درست برنامه ریزی کنن و از وقتشون درست استفاده کنن.
در مورد آیه "قوامون" . ترجمه خودت هم ناقصه!!برگرد و دو آیه قبلش رو بخون. اتفاقا این آیه ایه که درستی حرف من رو بیشتر نشون میده. این آیه میگه که هیچ وقت سعی نکنین که به خاطر چیزهایی که خدا بعضی ها رو به بعضی برتری داده، گله و شکایت کنین یا غر بزنین. بعد میگه:
لالرجال نصیب مما کسبوا و لالنساء نصیب مما اکتسبن.
مردها دستاوردهای خاص خودشون رو دارن و زنها دستاوردهای خاص خودشون.
شما تا حالا جایی دیدین که تساوی بیشتر از این رعایت بشه؟ اینجا کوچکترین بویی از جنس دوم بودن میاد؟ بعد یه آیه دیگه است و بعد آیه قوامون.
تو ترجمه کلمه رو خواستی و من ترجمه کلمه رو گفتم. اما من که مترجم قرآن نیستم.
من هم نمی دونم اون برتری که خدا داره در این آیه میگه مرد به زن داره، چیه،ولی از خود مفهوم قوامون میشه بهش رسید. یه زن در چه مواردی نیاز داره که یه مرد تکیه گاهش باشه؟ در تمام اون موارد ، مرد به زن برتری داره. همون جوری که به لحاظ عواطف و احساسات، زن به مرد برتری داره. درسته که زن در 9 ماه بارداری، مشقات زیادی متحمل میشه، اما بعد از تولد بچه اش، از ارتباط با اون، حتی از نگاه کردن بهش، لذتی میبره که عمرا صد سال سیاه یه مرد بتونه یه دهمش رو ببره. البته این حرف من متناقضه چون من زن نیستم. اما اگه لازمه، برید از یه زن بپرسید.
اما اگه کل اینکه زن دلش میخواد مرد تکیه گاهش باشه رو قبول نداری. بگو تا بیشتر حرف بزنیم.
ضمنا از علی معذرت می خوام چون مساله زنهای خشکه مقدس رو احمد علی گفته و من فکر کردم تو حرفای علی دیدمش.
در مورد تفاوت "زندگی اجتماعی مدرن" با "زندگی اجتماعی سنتی" خوشحال میشم اگه توضیح بیشتری بدی. صرف "مدرن" بودن که دلیل نشد. تو باید بگی که چه فرقی با زندگی"سنتی" داره و ایا این تفاوت باعث میشه که ما نتونیم در موردش حکم دینی صادر کنیم یا نه؟
واضح تر از خورشیده؟ مکتب نمیخواد؟تفاوتی که در احکام قصاص، بین ایالات مختلف یه کشور ، یعنی آمریکا هست رو میشه برام توضیح بدی؟
فرض کنیم جواب بدی مردم ایالت الف طبق عقلشون، قانون ب رو وضع کردن و مردم ایالت ج طبق عقلشون، قانون د رو. در این صورت بحث پلورالیسم پیش میاد. من هم اعتراضی ندارم. ولی اگه قرار
باشه من انتخاب کنم، چیزی رو انتخاب نمی کنم که تا این حد متهمه

خسته شدم
حسین

<$BlogItemCommentCount$> Comments:

At <$BlogCommentDateTime$>, <$BlogCommentAuthor$> said...

<$BlogCommentBody$>

<$BlogCommentDeleteIcon$>

<$BlogItemCreate$>

<< Home

عکسها:
غبار گذشته بر پنجره فردا Š

www.flickr.com
My Odeo Podcast

بایگانی کل


اینجا اسمش لینکدونی ه


2004-2006 Maahtaab ©

Template borrowed from Geir Landr? with minor changes