شنبه، مرداد ۱۰، ۱۳۸۳

سلام

**********

این آخرین بخش حرفهای منه. لطفا برای از بین نرفتن نظم منطقی مطلب، برگردین و حرفام رو از اول بخونین.

**********

وقتی با یه نفر بحث میکنی، اعتراف به اینکه حرفای طرف مقابلت درسته، کار سختیه. ولی به اون کمک میکنه که اشتراکها رو بیشتر تشخیص بده و روی اونها بیشتر حرف بزنه . این جوری مصادره به مطلوب ، برای هر دو نفر راحت تره. مثلا من برای بحث با احمدعلی خیلی راحت ترم . اما بحث با علی برام سخته. چون خودش ادعا میکنه که تنها اشتراکش با من، در قبول داشتن خداست، اما بعد می خواد درون دینی بحث کنه. معلومه که ما نمی تونیم حرف بزنیم. من هم یه بار دیگه بگم که از اون حرفی که به علی زدم که موضعت رو مشخص کن، همین بود که بدونم با چه اشتراکهایی میشه جلو رفت.
احمد علی بعضی جاها که با حرف من موافقه، این رو صراحتا میگه، من هم سعی خودم رو کردم که همین کار رو بکنم.

**********

من توی پست قبلی علی 8 تا مورد دیگه داشتم که قول داده بودم در موردش حرف بزنم.

*قرآن کتابی نیست که از طرف خدا اومده باشه
من جوابی برای این حرف ندارم. اصلا نمیتونم ثابت کنم قرآن از طرف خداست.

*دین به هر چیزی که وارد میشه، بهش رنگ تقدس میده
برای نقض یه حرف کلی، یه مثال نقض کافیه دیگه؟در دعای فرج، ما مسلمون ها ، برای امام زمانمون دعا میکنیم که خدایا دلیلش باش.معنی ای که من استنباط میکنم اینه که:
شما امام زمان هم که باشی، باید خدا دلیلت باشه تا رستگار بشی.
این تقدسه؟

*اینکه دینها با قایم کردن خودشون در تقدس دوام آوردن
دینها، با حفظ کردن جایگاهشون تو سینه مردم دوام میارن. ممکنه تو اسم این رو بذاری تقدس. ولی من ایرادی نمیبینم. همون جوری که رستم و زال و اسفندیار جایگاهشون رو تو سینه مردم حفظ میکنن.
مگه که بخوای پشت پا بزنی به همه چیز. که دیگه بحثی نمی مونه

*مساله بیرون از خونه کار کردن زنها
من دوباره هم تو پست آخرم یه چیزایی نوشتم. من که از هیچ جای اسلام برداشت نمی کنم که زن باید تو خونه بشینه و اگه باید تو خونه بشینه، باید فقط ظرف و رخت بشوره. اگه یه زن اینطوری فکر کرد، تقصیر خودشه. ضمنا شخصا ترجیح میدم که همسرم، خودش در مورد این مساله تصمیم بگیره. اگه دوست داره بره سر کار می تونه بره و اگه حتی دلش خواست پولش رو بریزه تو جو، میتونه این کار رو بکنه. ولی من همسری انتخاب میکنم که فهمیده باشه تو خونه هم، میتونه کاری انجام بده ، که خیلی از کار بیرون ارزشمند تره.

*اگه شرایط الان اینجوریه، خوب هست،چرا باید بگیم نه نباید اینجوری باشه و باید اونجوری باشه که خدامیگه. و خلاصه خدا که عالمه باید اول شرایط امروز رو هم می سنجید و بعد حکم می داد
...
اصولا منظور از وضع یه قانون اینه که رعایتش کنیم. نه اینکه قانون رو رعایت نکنیم و بعد بگیم اه اه چه قانون بدی. از کی تا حالا برای وضع قانون شرایط اجرا رو در نظر میگیرن؟ تو جامعه ای که همه دزدی کنن، قانون تصویب میشه که دزدی خوبه؟ یا مثلا همه سیگاری ها می دونن که سیگار ضرر داره ولی میکشن، این چیزی از ضررش کم میکنه؟
فرض کن اسلام یه قوانینی وضع کرده که برای سعادت زن، لازمه مردها این قوانین رو رعایت کنن، اگه مردها رعایتش نکنن، قانون باید عوض شه؟ واقعا فکر می کنی خدا باید فکر این رو میکرد؟
ببینم، اصلا اگه قرار باشه ، فرض ظلم مرد به زن روبه عنوان پیش فرض مسلم شرایط زندگی امروز بپذیریم و بگیم خدا که می دونست که مرد با این قوانین به زن ظلم میکنه، چرا قوانینش رو یه جور دیگه وضع نکرد؟ خوب فکرنمی کنی با پذیرفتن فرض ظلم مرد به زن، هر جور قانونی هم که وضع بشه، باز مردها با ظلمشون اون رو ناعادلانه میکنن؟

*احکام خانوادگی
در مورد این قبلا نوشتم. جریان امام صادق و مورخ و فقیه احمق.
به هر حال اگه متن قرآن منظورته حتما دوباره بگو. اما احکام خیلی هاشون دست پخت فقاهت سفیهانه است

*کل ما حکم به الشرع، حکم به العقل
این حرف خیلی درستیه. ولی کامل نیست. ضمن اینکه یه قاعده فقهیه، نه متن قرآن.ببین. منظور از عقلی که اینجا اومده، دقیقا همون عقل من و تو اه. نه مثلا عقل پیغمبر. اما مساله دین یه مساله پیچیده است. خیلی جاها، تو باید به یه چیزی یا حرفی اعتماد کنی. اعتماد کار عاقلانه ای نیست؟ یادته می خواستی بری مشهد و می خواستی کلید خونه تون رو به من بدی؟ خوب تو به من اعتماد داشتی و همین اعتماد جواب عقلت رو می داد که می گفت اگه یه چیزی دزدید چی؟
یه آدم مومن هم همین کار رو میکنه. یعنی اگه تو گزاره های دینی اش رسید به یه چیزی که عقلش اون رو تایید نمی کرد، جواب عقلش رو با اعتماد میده.
چرا میگن اصول دین تقلید بردار نیست؟ برای اینکه ما برای اعتماد به دیگران ، نمی تونیم تقلید کنیم،مجتبی نمی تونه به من اعتماد کنه ، چون تو به من اعتماد داری، مجتبی باید به این یقین برسه که من آدم قابل اعتمادی هستم.
وقتی به اصول دین(همون5 تای شیعه و 3 تای سنی) یقین پیدا کردی، بهشون اعتماد کردی، گام بعدی فروع دینه. اونها رو می شناسی. یه سری اعمال هستند. که باز ممکنه تو برات سوال باشه که مثلا چرا باید نماز خوند؟ چرا باید روزه گرفت؟ چرا باید حج رفت؟ جهاد کرد؟خمس داد؟ زکات داد؟و...
از اینجا به بعد تمام جوابهایی که به این سوالها باید بدی، ممکنه یه دلیلی یا منطقی یا استدلال عقلی داشته باشه، اما بی ارتباط با چیزایی که به عنوان اصول بهشون یقین پیدا کردی نیست.
نماز خوندن، بدون توحید داشتن، توجیه پذیر نیست و توحید داشتن، کار عقلانی نیست. اگر هم عقلانی باشه، ارزشی نداره چون در این صورت تو توحید نداری بلکه صحت گزاره "خدا یکی است" رو به لحاظ منطقی و عقلی پذیرفتی. "یه" خدا داری که "یکی" بودنش رو "وجدان" نکرده ای بلکه "یکی" بودنش، بنده به برهان علیت یا سایر براهین و اگه اونا رفتن زیر سوال، یه دفعه تو می مونی و خدایی که نمیتونی درک کنی چرا یکیه؟
این چیزا تو "درد جاودانگی" نوشته شده.
خلاصه این که من این قدر رو ایمان تاکید کردم، برای همین بود. ایمان، باید پایه و اساس مسلمون شدن آدم باشه، نه که آدم اول مسلمون بشه، بعد ایمان بیاره. هر چند متاسفانه، تقریبا همه ما اول مسلمون میشیم(توسط کتاب تعلیمات دینی مدرسه) بعدش هم ول میشیم به امان خدا. دیگه چه بلایی سرمون بیاد معلوم نیست.
یه آیه دلم می خواد بنویسم.
ربنا اننا سمعنا منادیا للایمان ان آمنوا بربکم، فامنا...
پروردگارا بدرستیکه ما ندایی شنیدیم که می گفت به پروردگارتان ایمان بیاورید، پس ایمان آوردیم .
خسته شدم. بقیه آیه یادم نیست.
من از همه تون معذرت می خوام که این بحث رو راه انداختم و اینقدر چرت و پرت گفتم.

**********

نوشته شده در ساعت15:15 دقیقه روز شنبه
توسط حسین

<$BlogItemCommentCount$> Comments:

At <$BlogCommentDateTime$>, <$BlogCommentAuthor$> said...

<$BlogCommentBody$>

<$BlogCommentDeleteIcon$>

<$BlogItemCreate$>

<< Home

عکسها:
غبار گذشته بر پنجره فردا Š

www.flickr.com
My Odeo Podcast

بایگانی کل


اینجا اسمش لینکدونی ه


2004-2006 Maahtaab ©

Template borrowed from Geir Landr? with minor changes