یکشنبه، مرداد ۰۴، ۱۳۸۳

سلام

**********

اولا من خیلی خوشحالم از اینکه اینجا یه بحث راه افتاد.
هر چند من به عنوان اینکه اینجا در این مورد بحث بشه این حرفها رو نزدم. حد اقل احساس خودم اینه که به لحاظ علمی، صلاحیت لازم برای بحث در این مورد رو ندارم و بهش خوب مسلط نیستم.به هر حال...

**********

چیزی که تو نوشتی، خیلی گسترده است و جوانب خیلی زیادی رو شامل میشه، من سعی میکنم تمام مطالبی که تو گفتی رو خلاصه کنم:

*کرامت زن در اسلام بیشتر از زمان جاهلیه.
*زمان ما
*قرآن زن رو جنس دوم میدونه
*کلمه "قوامون"
*اجازه کتک زدن همسر با شرایط خاص

به راه حلهایی که ارایه دادی، فعلا کاری نداریم.
اینکه کرامت زن در اسلام بیشتر از زمان جاهلیه رو که هم تو قبول داری و هم من. اما تو میگی که من حق ندارم این حرف رو به زمان ما، تعمیم بدم.
چیزی که واضحه اینه که "کرامت" یه مساله نسبی نیست. اسلام یا برای زن کرامت قائله یا نیست. اگه یه زمانی کرامت قائل بوده ، به نظر تو گذشت زمان میتونه کرامت رو از بین ببره؟ من جواب میدم میتونه . اما به شرطی که تغییر کنه. فرض کنیم الان صدر اسلامه. امروز وحی نازل میشه که زنها محترم هستن،( این باعث کرامت میشه)، فردا وحی نازل میشه که زنها دیگه محترم نیستن(این باعث میشه کرامت ایجاد شده از بین بره) اما اگه حکم دوم نمی اومد، کرامت زن حفظ میشد. الان 1400 سال از صدر اسلام گذشته. در این 1400 سال هم اسلام ادعا نکرده که قرآن نقض شده، و تو قبول داری که در برابر عرب جاهلی اسلام به زن کرامت داد، پس من حق دارم از تو بپرسم که این کرامت رو کجا و در چه نقطه ای از تاریخ پس گرفت؟
ممکنه تو به من بگی که منظورت از این حرف یه چیز دیگه است. مثلا این که مسئله "زمان ما" رو مطرح میکنی. اگه منظورت اینه که شرایط زندگی امروز با شرایط زندگی 1400 سال پیش تفاوت کردن و بنابر این کتابی که یک روز به زن کرامت داده بود، حالا و در این شرایط نه تنها کرامتی برای زن نداره بلکه ظالمانه هم هست، در این صورت گوش کن:
تو قبول داری که کتاب قرآن رو خدا فرستاده و قبول داری که شرایط زندگی امروز رو انسان تغییر داده. بنابر این اگه من منظورت رو درست فهمیده باشم، تو داری شرایطی رو که انسان فراهم کرده اصل می گیری و از خدا انتظار داری که مطابق با اون شرایط دستوراتش رو بیان کنه.
شرایط امروز اینه که زنها مجبورند برن سر کار و فعالیت اقتصادی داشته باشند. اسلام میگه خانم، من برای شما مهریه تعیین کردم، به شما حق دادم برای شیر دادن به بچه خودت، جگر گوشه خودت، مزد بگیری، من نفقه شما رو بر شوهرت (یا پدرت)واجب کردم برای اینکه دغدغه مالی نداشته باشی. به تو هم دستور ندادم که بشین تو خونه ظرفها و رختها رو بشور، اگه می خوای بری سر کار ، برو ولی من (دین اسلام) فکر میکنم که تو به عنوان یک زن، وظیفه ای بر عهده داری که لازمه اش اینه که دغدغه مالی نداشته باشی و سعی کرده ام از مجرای قوانینم این آسودگی خیال رو به تو بدم.
حالا ما مرد ها چی کار میکنیم؟ مهریه رو که میگیم کی داده کی گرفته، شیربها هم که اصلا حرفش رو نزن، بچه خودشه چشمش کور دندش نرم، نفقه رو هم که همین قدر که نره مهریه اش رو بذاره اجرا( یا اگه دخترمه، همین قدر که به جونم غرغر نکنه
بعد هم همه کاسه کوزه ها سر اسلام میشکنه!!
ضمن این که یکی از مصادیق جو گرفتن همینه که با این لحن عاطفی و احساسی در مورد قرن 21 ام صحبت کنیم.
الان سایت تعطیل میشه بقیه اش باشه برای بعد

**********

نوشته شده در ساعت3:45 روز یکشنبه
توسط حسین

<$BlogItemCommentCount$> Comments:

At <$BlogCommentDateTime$>, <$BlogCommentAuthor$> said...

<$BlogCommentBody$>

<$BlogCommentDeleteIcon$>

<$BlogItemCreate$>

<< Home

عکسها:
غبار گذشته بر پنجره فردا Š

www.flickr.com
My Odeo Podcast

بایگانی کل


اینجا اسمش لینکدونی ه


2004-2006 Maahtaab ©

Template borrowed from Geir Landr? with minor changes