دوشنبه، مرداد ۰۵، ۱۳۸۳

سلام

**********

من ناراحت هستم و عصبانی . برای هیچ کدوم از حرفهای علی جوابی ندارم. نه به این خاطر که ندارم .به این خاطر که علی من رو با خمینی، خامنه ای و خاتمی و بقیه اشتباه گرفته....
چرا برای یه تیکه اش جواب دارم چون مربوط به من بود.

"شرایط امروز اینه که زنها مجبورند برن سر کار و فعالیت اقتصادی داشته باشند. اسلام میگه خانم، من برای شما مهریه تعیین کردم، به شما حق دادم برای شیر دادن به بچه خودت، جگر گوشه خودت، مزد بگیری، من نفقه شما رو بر شوهرت (یا پدرت)واجب کردم برای اینکه دغدغه مالی نداشته باشی. به تو هم دستور ندادم که بشین تو خونه ظرفها و رختها رو بشور، اگه می خوای بری سر کار ، برو ولی من (دین اسلام) فکر میکنم که تو به عنوان یک زن، وظیفه ای بر عهده داری که لازمه اش اینه که دغدغه مالی نداشته باشی و سعی کرده ام از مجرای قوانینم این آسودگی خیال رو به تو بدم."

این عین یکی از پاراگرافهای من بود. من نمی دونم کجای این پاراگراف معنی اش اینه که زن بشینه تو خونه.
ولش کن.
ادامه حرفهام به احمد علی:

علی جان ، اگه از من ناراحت میشی ببخشید، بذار من با فرض این که قرآن کتاب خداست ، حرفهام رو تا آخر بگم، بعدا اگه خواستی، مفصل با هم حرف میزنیم

داشتم در مورد زمان ما صحبت می کردم. و اینکه نباید با لحن احساسی در مورد قرن 21 حرف زد.
ببینم مگه آدمای قرن 21 با آدمای قرن 20 چه فرقی دارند؟اونها با آدمای قرن 19؟ اونها با آدمای قرن18؟همین جور بگیر و برو
تو صدر اسلام، آدمها نفس می کشیدن، کار میکردن، و به دین نیاز داشتن و امروز هم ما نفس میکشیم، کار میکنیم و به دین نیاز داریم. من منکر این نیستم که بشر به لحاظ عقلی تو این 1400 سال پیشرفت داشته و آدمهای امروز نسبت به قبل خوش فکر تر هستند، اما نه اونقدر که نیازشون به دین قطع شده باشه.
بر فرض که این طور باشه، خدایی که با هر پیغمبر نوید پیغمبر بعدی رو میفرسته، اگه بدونه که یه روز بشر بی نیاز از پیغمبر میشه، همین مطلب رو هم باید بیان کنه. (که بیان کرده) و اگه بدونه که یه روز بشر بی نیاز از دین میشه، همین رو هم باید بیان کنه(که بیان نکرده).
با تمام این احوال ممکنه تو به من بگی که من هنوز هم حرفت رو نفهمیده ام. ممکنه تو به من بگی که منظورت اینه که امروز مکاتب بشری ای به وجود اومدن که برای زن ارزش و احترام بیشتری قائل هستند و اسلام نسبت به اونها ظالمانه است.
در این صورت من عالما و عامدا بر میگردم به مساله زنده به گور شدن دخترها.
یه مثال میزنم. فرض کن وقتی تو 25 سالته و یه خواهر کوچولوی5ساله داری، پدرت ، شما رو برای تحصیل بفرسته به یه کشور دیگه. شما ها برید وتوی اون کشور بمونید و تا 20 سال هیچ ارتباطی با پدرتون نداشته باشید.حالا فرض کن وقتی بعد از 20 سال برگشتید خونه، (تو 45 سالته و خواهرت 25 ساله شده) پدرت به عنوان اولین حرفی که میزنه، رو کنه به خواهرت و از اون بپرسه: 20 سال پیش که داشتید میرفتید من از دور دیدم که احمدعلی به تو یک سیلی زد، به چه حقی این سیلی رو به تو زد؟
نمیپرسه تو این 20 سال کجا رفتید؟ چه کار کردید؟ درس خوندید؟ تو ازدواج کردی؟ خواهرت  عروسی کرد؟
فقط و فقط در مورد اون سیلی بپرسه، اون هم نه از تو، به تو نگه احمدعلی به چه حقی اون سیلی رو زدی، از خواهرت بپرسه احمدعلی به چه حقی این کار رو کرد.
برمیگردم به مساله. خدا رو میکنه به دخترهای زنده به گور شده و از اونها میپرسه که شما به چه حقی زنده به گور شدید؟ از عرب جاهلی نمیپرسه تو به چه حقی این دخترها رو زنده به گور کردی بلکه در حضور خود اون از دخترها میپرسه.
آیا معنی این مساله غیر از عزت و احترامیه که خدا قائله برای یه دختر، ولو دختری که زنده به گور شده باشه؟
آیا معنی این مساله غیر از تحقیر عرب جاهلیه که روی مردانگی اش اون قدر حساب میکرد و اون وقت در حضور خودش، علت یکی از رفتار هاش رو از یکی دیگه میپرسن؟
و آیا مطرح کردن این مساله ، (به عنوان بزرگترین نماد ظلم مرد به زن)، در روز قیامت به عنوان اصلی ترین و مهم ترین مساله ای که بشریت باهاش درگیر بوده(یا حد اقل اولین چیزی که باید به اون حسابرسی بشه)، نشون نمی ده که خدا احترام ویژه ای برای زن قائله؟ معنی اش این نیست که آی آفریده مذکر من ، چرا به آفریده مونث ام ظلم کردی؟ معنی اش اینه که زن جنس دومه؟  

حرفهای من هنوز ادامه داره. اما اگه کسی حرفی داره، گوش میدم

**********
نوشته شده در ساعت 12:20 روز دوشنبه
توسط حسین

<$BlogItemCommentCount$> Comments:

At <$BlogCommentDateTime$>, <$BlogCommentAuthor$> said...

<$BlogCommentBody$>

<$BlogCommentDeleteIcon$>

<$BlogItemCreate$>

<< Home

عکسها:
غبار گذشته بر پنجره فردا Š

www.flickr.com
My Odeo Podcast

بایگانی کل


اینجا اسمش لینکدونی ه


2004-2006 Maahtaab ©

Template borrowed from Geir Landr? with minor changes