یکشنبه، مرداد ۲۵، ۱۳۸۳

من اصلا حرفي ندارم... اصلا نوشته من خونده نشده موقع جواب دادن... ديده شده ولي خونده نشده......

به هر حال... ترجيح مي دهم اين جا چيزي ننويسم... ولي فقط به يک دليل اون هم نوشته شدن يک سري چيزهاي ديگه....

نمي دونم... هنوز شک دارم چيزي بنويسم يا نه....

ولش کن مي نويسم.... ولي جدا چرا اين قدر همه عصباني اند اين جا... هر کي از بيرون ببينه،‌ مي ميره از خنده... بابا ارومتر..... نزنين هم ديگه رو....... اگر هم مي نويسم،‌بهمين خاطره.. چون مي خوام بگم حس بدي ندارم، ......

۱ و ۲) ‌بابا حسين جان... مي گم نخوندي.... اصلا من با حرف تو مخالف نيستم که اين طوري سفت و سخت جواب مي دي.... مساله خيلي ساده است، من و علي هم با اين نوع دوستي که تو مي گي مخالفيم... ما هم مي دونيم تو با دوستي معمولي دختر پسر مشکلي نداري( دقت کن دوستي پررنگ شده بود نه دختر و پسر)..... ‌ ولي داريم مي گيم ما به يه چيز ديگه مي گيم دوستي خاص دختر و پسر که تو داري براي همين اسم عام يه معني خاص مي گيري و ردش مي کني.....

در ضمن... من کي تحريم کردم؟؟؟؟‌ يادمه تو تنها نوشته ام،‌ تاکيد کردم که احتمال نوشتنم تو اين جا رو به هيچ وجه رد نمي کنم.....

۲)‌ براي بخش هايي که گفتي.....
راجع به اول... اره من قبول دارم يه چيز بدي هست، ولي مشخص اش هم کردم که نخوندي... اون چيز بد هم همون دوستي ّ تا ّ دار بين دو نفره.... (فقط گفتم نمي خوام بگم مشخصه که بده... )
راجع به دوم... ....حق نداريم طوري راجع بهش حرف بزنيم که با چيز خوب اشتباه و يا حتي مخلوط بشه..... (فکر مي کردم مشخصه)
راجع به سوم.... مي دونم چند بار معني کردي... اگه بخوني من هم گفتم که الان داري بازه ات رو درست مشخص مي کني... تنها جوابي هم که من مشخصا با تو مخالفت کردم زماني بود (نوشتم اون جا هم)‌ که داشتي عام نقد مي کردي نه خاص.... مي گي دوستي بين دختر و پسر...... اصلا دوستي خاص ديگه اي جز همون روابط (به نظر من هم)‌غلط رو در نظر نمي گيري.........
راجع به چهارم.... فکر نکنم وجود سم همچين چيز خوشايندي باشه... يا حداقل چيزي نباشه.... قضاوت خودت رو انکار نکن....
راجع به پنجم.... بايد تشکر کنم که دوستهايي، و نه حتي يک دونه، ّتاّ يي برام پيدا کردي؟؟؟؟؟؟.... اين جا هم همون قانون چهارتا مجازه؟؟؟

۴) راجع به محکوم شدن... قبوله.... اشتباه لپي بود راستش اول جمله اين بود که تو هم مثل من خواهر نداري، مثال هم در همون زمينه بود، بعد عوض شد...... ولي مثال خيلي واضحه... مي خواستم بگم اگه همون جور که توي ازدواج نکرده مي توني از ازدواج دفاع کني چون بنظرت ازدواج اصلا يه چيز ديگه است... من و علي هم مي تونيم از دوستي دختر و پسر دفاع کنيم چون به نظرمون اون چيزي که تو، و ما هم، محکوم مي کنيم يه چيز ديگه است....

۵) باز هم نخوندي.... دليل اين که تو دانشگاه جاي اين کار نيست هيچ ربطي به چگالي دخترها و يا امکان پيدا کردنشون تو دانشگاه نداره، که اتفاقا تو جامعه نازنين اسلامي ما هم چگالي نسبت به دانشگاه بيشتره،‌هم احتمال پيدا کردن چنين دوستهايي بيشتر... کافيه يه شب بشيني پاي اينترنت.....
دليل دانشگاه ممکن نبودن اين دوستي خوب بودن فعلي(؟؟؟) خودمونه.......

بگذريم... خوبه نمي خواستم جواب بدم،‌ و گرنه چي مي شد؟؟؟؟

<$BlogItemCommentCount$> Comments:

At <$BlogCommentDateTime$>, <$BlogCommentAuthor$> said...

<$BlogCommentBody$>

<$BlogCommentDeleteIcon$>

<$BlogItemCreate$>

<< Home

عکسها:
غبار گذشته بر پنجره فردا Š

www.flickr.com
My Odeo Podcast

بایگانی کل


اینجا اسمش لینکدونی ه


2004-2006 Maahtaab ©

Template borrowed from Geir Landr? with minor changes