پنجشنبه، مرداد ۲۹، ۱۳۸۳

سلام
*****
من ديشب دعا كردم. براي موفقيت و سلامتي و قبولي تو كنكور و چيزاي خوب ديگه.
البته براي تو دعا كردم.
(لطفا هیچکس خودش را مخاطب این جمله فرض نکند.آنکه باید بخواند و بداند و متنبه شود، خود داند که کیست.)
*****
در هوايت بي قرارم روز و شب
سر زكويت بر ندارم روز و شب
جان روز و جان شب اي جان جان
انتظارم انتظارم روز و شب
زان شبي كه وعده كردي روز وصل
روز و شب را مي شمارم روز و شب
*****
مي دونيد. بعضي وقتها فكر مي كنم كه حالا من اينهمه چرند اينجا مي نويسم، كي ميخونه.
اما به هر حال مهم نيست. مهم نفس نوشتنه. نوشتن از زندگي براي زنده ها. نوشتن از دوست شخصيه يه عده از دوستهاي شخصي، براي همه، نوشتن از ...
مي دونيد. بيشتر از هر كسي، خود ما آدمها هستيم كه به دريافت علايم حياتي از طرف خودمون نياز منديم. اگه يه روز يه آدم، از طرف خودش، سيگنال هاي حاوي علايم حياتي دريافت نكنه، زندگي اش "احمقانه، مزخرف و لجني" ميشه.
اول ها فكر مي كردم وبلاگ نوشتن، كار سختي باشه. اونم براي يه عده آدم كه تو رو ميشناسن. فكر مي كردم مانع از اين ميشه كه خودت باشي و حرف دلت رو بزني. اما نظرم داره عوض ميشه.
*****
باز فردا نيام ببينم يه نفر سر اين 4 خطي كه بالا نوشتم بحث راه انداخته.
خداييش بحث داره؟
*****
سعدي عليه الرحمه ميگه:
مرا به هيچ بدادي و من" هنوز" بر آنم
كه از وجود تو مويي به عالمي نفروشم

اين كلمه "هنوز " باعث ميشه من فكر كنم كه سعدي نتونسته عظمت عشق رو به طور كامل درك كنه.
خيلي روم زياده؟
*****
يه ميل زدم به يكي از استاد هاي "ام.آي.تي". در مورد پروژه طراحي ماشينم. جوابم رو كه داد هيچي، يه مقاله از خودش كه در همون زمينه بود رو هم برام ميل كرد.
كلي حال كردم.
*****
نوشته شده در ساعت 10:48 روز پنجشنبه
توسط حسين

<$BlogItemCommentCount$> Comments:

At <$BlogCommentDateTime$>, <$BlogCommentAuthor$> said...

<$BlogCommentBody$>

<$BlogCommentDeleteIcon$>

<$BlogItemCreate$>

<< Home

عکسها:
غبار گذشته بر پنجره فردا Š

www.flickr.com
My Odeo Podcast

بایگانی کل


اینجا اسمش لینکدونی ه


2004-2006 Maahtaab ©

Template borrowed from Geir Landr? with minor changes