سه‌شنبه، شهریور ۰۳، ۱۳۸۳

سلام
*****
حسين پارسا كوچولو از علي مهريزي بزرگ ناراحته. بخشش از بزرگتر هااست.
*****
اين دوستك عزيز موقعي كه مي خواد به شخصيت انسانها توهين كنه خوب شيره. ولي موقعي كه مي خواد يه بحث راه بندازه ، عين اين بچه دوساله ها كه تو خيابون پفك مي بينن مي گن: ماما!ماما! بخر ! بخر!، مياد بيخ گوش من ميگه: حاج حسين يه بحث در مورد .... راه بنداز يه كم حرف بزنيم.
*****
من نمي دونم اينجا چه هيزم تري فروخته ام كه از اول ب بسم الله اين وبلاگ تا به حال يه نفر هم با من ساز موافق نزده.هزار تا ائتلاف مختلف تشكيل شده و همه اش هم عليه من.حالا هزار تا كه نه، يه كمي كمتر. يه پايه ثابت همه ائتلاف ها كه علي مهريزي بوده. ( علي و احمدعلي، علي و مجتبي و اين آخر هم علي و دوستك) من فكر كنم هنوز بقيه دوستان اين شانس رو دارن كه با علي سر يه موضوعي عليه من ائتلاف كنن.
*****
عدد اين حرفها نيستي!!! ما رو چه به اينكه عليه تو ائتلاف كنيم!!!

جمعي از خوانندگان پروپاقرص
*****
تاب بنفشه مي دهد طره مشك ساي تو
پرده غنچه مي درد خنده دلگشاي تو
من كه ملول گشتمي از نفس فرشتگان
قيل و مقال عالمي مي كشم از براي تو
*****
يه روز يه .... ميره كله پاچه بخوره، طرف ميگه : آقا چشم بذارم؟
.... ميگه نه من چشم ميذارم تو برو قايم شو!
*****
نوشته شده در ساعت 10:40 روز سه شنبه
توسط حسين

<$BlogItemCommentCount$> Comments:

At <$BlogCommentDateTime$>, <$BlogCommentAuthor$> said...

<$BlogCommentBody$>

<$BlogCommentDeleteIcon$>

<$BlogItemCreate$>

<< Home

عکسها:
غبار گذشته بر پنجره فردا Š

www.flickr.com
My Odeo Podcast

بایگانی کل


اینجا اسمش لینکدونی ه


2004-2006 Maahtaab ©

Template borrowed from Geir Landr? with minor changes