شنبه، مرداد ۲۴، ۱۳۸۳

سلام

**********

من اومدم. چه دلتون بخواد چه دلتون نخواد.

**********

هوووووووووووووووووی مرتیکه
(لطفا هیچکس خودش را مخاطب این جمله فرض نکند.آنکه باید بخواند و بداند و متنبه شود، خود داند که کیست)

**********

اما بعد.
سلام به روی گل آقا مجتبای عزیز.
بر من فرض بود که عرایضی عرض کنم. با همان ترتیب خودت:
1-(جواب حرف شما نباشه) من غلط می کنم که "مثل شما نخوام" من خواستم از واژه "نمی خوام" استفاده کنم، دیدم که کپی رایت اش مال شماست بنا بر این نگفتم " مثل مجتبی" گفتم " به قول مجتبی"
از این به بعد هم چشم. سعی میکنم از واژه هایی استفاده کنم که کپی رایت اش مال شما نباشد.
2-مگه من گفتم تو توی موقعیتی هستی؟
من یه حرفی زدم در مورد خودم، تو اومدی به حرف من جواب دادی. (با این پیش فرض ذهنی که تو ماهتاب رو تحریم کرده بودی) من فکر کردم لابد حرف مهمی زدم یا شاید تو حرف من رو به خودت گرفتی.
ضمن اینکه هیچ جای حرف من معنی اش این نیست که دوستی دختر و پسر بده. چند تا از دوستهای خود من دختر هستند.
3- معنی این سومی رو که اصلا نمی فهمم: "خیلی چیزهای دیگه هم هستن که زشتن و بد، دلیل نمی شه طوری راجع بهشون حرف بزنیم که...."
اولا که اولین معنی این جمله اینه که خودت هم زشت وبد بودن یه چیزی رو قبول داری. هر چند معلوم نکردی اون چیز چیه.
ثانیا داری از توجیه دفاع می کنی. یعنی حتی اگه چیزی زشت و بد بود حق نداریم طوری راجع بهش حرف بزنیم که .....
ثالثا من چیزی رو با چیزی قاطی نکردم. من صراحتا معین کردم. چند بار. این هم بار آخر:
وحشتناکه که از یه نفر بخوای"تا" یه زمانی، برات نقش همسر رو بازی کنه، در حالیکه می دونی مجبوری ترکش کنی.
رابعا من هیچ فحشی ندادم. من گفتم وحشتناکه. این رو هم به این خاطر میگم که برام ناشناخته و غیر ملموسه.
خامسا من هم هیچ دوستی ندارم که مطمئن باشم که یه روز باید ترکش کنم. برای تو هم به خاطر داشتن چنین دوستهایی نه متاسفم و نه خوشحال. نه بهت آفرین میگم و نه سرزنشت میکنم.
سادسا: از اینجا به بعد برای دوستک بیسوادمون: سابعا، ثامنا، تاسعا، عاشرا
ده تا بسه دیگه. فکر نمی کنم دوستک ما تو تمام عمرش برای یه کاری بیشتر از ده تا دلیل داشته.
4- به شدت محکومت می کنم مجتبی عراقی. تو حق داری به من بگی ازدواج نکردم. اما به هیچ وجه من الوجوه حق نداری بگی "مثل تو" ازدواج نکردم. بین ازدواج نکردن من و ازدواج نکردن تو، زمین تا آسمون فرق هست.
معنی مثالت رو هم نفهمیدم.
5- من حرفت رو قبول میکنم. ممکنه جای پیدا کردن چنین دوستی دانشگاه نباشه. اما من که اصلا با چنین دوستی ای آشنا نیستم، حق دارم فکر کنم که توی دانشگاه، تنها مکانی که دختر ها در مقیاس بزرگ، دور و بر آدم هستند و شاید یکی شون این خواسته رو قبول کنه.
6- با توهین علی به دکتر شریعتی هم که قبلا مخالفت کردم. اگه علی بخواد، می تونیم حرف بزنیم.
( نه اینکه اینجا حرف بنویسیم، حرف " بزنیم")

**********

نوشته شده در ساعت 12: 25 روز شنبه
توسط حسین

<$BlogItemCommentCount$> Comments:

At <$BlogCommentDateTime$>, <$BlogCommentAuthor$> said...

<$BlogCommentBody$>

<$BlogCommentDeleteIcon$>

<$BlogItemCreate$>

<< Home

عکسها:
غبار گذشته بر پنجره فردا Š

www.flickr.com
My Odeo Podcast

بایگانی کل


اینجا اسمش لینکدونی ه


2004-2006 Maahtaab ©

Template borrowed from Geir Landr? with minor changes