سه‌شنبه، مرداد ۲۷، ۱۳۸۳

سلام
*****
البته به من ربطی نداره. ولی آدمایی که بین حرفاشون "..." می گذارن، جمله هاشون یه معنایی میده.
می خواستم از علی خواهش کنم که به ما بگه چه کلماتی جای اون نقطه چین ها بوده که حذف شده؟
:-(
*****
شب سردی است ومن افسرده
راه دوری است و پایی خسته
تیرگی هست و چراغی مرده
میکنم تنها از جاده عبور
دور ماندند زمن آدمها
سایه ای از سر دیوار گذشت
غمی افزود مرا بر غمها
فکر تاریکی و این ویرانی
بی خبر آمد تا با دل من
قصه ها ساز کند پنهانی
نیست رنگی که بگوید با من
اندکی صبر سحر نزدیک است
هر دم این بانگ بر آرم از دل
وای این شب چقدر تاریک است.
اندکی صبر سحر نزدیک است...
( اه! این موسیقی لعنتی اش رو چه جوری باید بنویسم؟)
لای لای لای لای لالای،
لای لای لای لالای
لای...
*****
این اصفهانی هم فقط همین یه آهنگش قابل تحمله.
البته به نظر من مفهوم" سحر نزدیک است" یه مفهوم کاملا متعالیه که مصداقش در گذر زمان عوض میشه. یعنی هر آدمی در هر برحه ای از زندگیش یه آرزویی داره که خوب با رسیدن به اون، حس میکنه که در سحر گاه زندگی قرار داره.
اما از اون که گذشت، دوباره احساس میکنه که هنوز به سحر نرسیده. در واقع این مفهوم خیلی نزدیکه به مفهوم همیشه در سفر بودن و هرگز نرسیدن.
خیلی چرند گفتم؟
*****
این احمد علی فرهودی کجاست؟
*****
نوشته شده در ساعت 13:50 روز سه شنبه
توسط حسین




<$BlogItemCommentCount$> Comments:

At <$BlogCommentDateTime$>, <$BlogCommentAuthor$> said...

<$BlogCommentBody$>

<$BlogCommentDeleteIcon$>

<$BlogItemCreate$>

<< Home

عکسها:
غبار گذشته بر پنجره فردا Š

www.flickr.com
My Odeo Podcast

بایگانی کل


اینجا اسمش لینکدونی ه


2004-2006 Maahtaab ©

Template borrowed from Geir Landr? with minor changes