دوشنبه، مهر ۰۶، ۱۳۸۳

سلام
اول حرف آخر رو بزنم: من دوستکم. اخیرا پست هایی نوشته شده که معلوم نیست صاحبش کیه؟
********************************************
پرده اول:
یه نفر که بذارین اسمشو اقا یا خانم الف بذاریم بعد از مدتها خون دل خوردن و پس از عرض پوزش از من و امثال من ( آقایون مودب) میگه احمق دیوانه خر، من دوستت دارم. اینو بفهم .
تا اینجای کلام می فهمیم که روی صحبتش با من نبوده چون دلیلی نداره اول عذر بخواد بعد فحش بده مگر اینکه یه آقای مودب دیگه مثه خودم باشه.
نکته دوم اینکه از نظر گوینده (نویسنده) طرف صحبتش اولا احمق ثانیا دیوانه و ثالثا خر بوده و از اون مهمتر بعضی چیزها رو هم نمی فهمیده.
در مورد آدم احمق ما نمونه های نادری مثه احمق علی فرهودی رو داریم یا احمق عابدزاده.
در مورد دیوانه که مورد کم نداریم و تقریبا هم رو شامل می شه.
در مورد خر فعلا ترجیح میدم صحبت نکنم.
اما نکته آخر مساله رو پیچیده می کنه و اون اینکه طرف چهچیزی رو نمی فهمیده؟
ادامه دارد....
*********************************************
میان پرده:
به یه ترکه میگن کجا می ری میگه دارم بر می گردم.
*********************************************
پرده دوم:
الف ادامه میده: چرا همش حرف از گروه و جمع و این جفنگیات میزنی؟ خسته شدم دیگه. آخه مگه تا کی این گروه لعنتی برای تو می مونه. من میخوام آخرش من برات بمونم. فقط من من من.... میفهمی؟
تنها کسی رو که همش حرف از گروه و نه جمع می زنه احمق علی فرهودیه.
اما جمع مساله رو پیچیده میکنه. یکی تو جمع ما هست که دلش نمی خواد باشه. خب لابد می پرسید پس چرا مونده میگم چون اون یعنی طرف الف توی اون جمعه(شنبه).
البته حرف بدی هم نمیگه ولی مهم چیز دیگس و اونم اینه که ایا طرف الف اینو می فهمه یا نه سوالی که قاتل در پایان جنایت می پرسه:
نه . نمیفهمی. تو هیچوقت هیچی نمیفهمیدی.
چرا الف با اینکه قبلا هم گفته بود طرفش نفهمه ولی بازم این مطلب رو تکرار می کنه؟
دو جواب می تونه داشته باشه یا می خواسته تاکید کنه یا می خواسته بگه طرفش دو تا چیز متفاوت رو نمی فهمه.
نکته دیگه زمان نفهمیه که دفه اول ذکر نشده ولی دفه دوم همیشه عنوان شده.
ادامه دارد....
**********************************************
میان پرده:
یه کرمه میره تو دیگ ماکارونی فکر میکنه رفته سونا(کپی رایت داداش علی)
**********************************************
پرده سوم:
الف میگه:همیشه یادمه وقتی کنارم بودی از زندگی بدون عشق و علاقه گلایه میکردی. آخه مگه باید همه چیزو جلو روت داد بزنم. هیچی رو از رو رفتار و نگاهم نمیتونستی بفهمی؟
از این نکته این جور بر میاد که طرف الف هیچی رو از رو رفتار و نگاهش نمیتونسته بفهمه. دلیلش هم از دو حالت خارج نیست. یا کور بوده یا حجب و حیا مانع می شده.
نکته دیگه نزاکت الف رو می رسونه که با این وجود سر طرفش داد نمی کشیده یا به قول خودش تو روش داد نمی زده.
نکته دیگر این عبارات گلایه طرف الف از زندگی بدون عشق و علاقه بوده که از این جهت با ایشون هم دردی می کنیم.
اما الف جمله بحث برانگیز دیگه ای هم میگه واون اینه:خداییش خنگ بودی ها؟ همون بهتر که دودرم کردی.......ایول!
اولا طرف الف ؛الف رو دودر کرده و ثانیا الف از این کارش خوشش اومده این مطلب جای موشکافی و روانشناسی بیشتری داره که به پست بعد موکول می شه.
فعلا - دوستک

<$BlogItemCommentCount$> Comments:

At <$BlogCommentDateTime$>, <$BlogCommentAuthor$> said...

<$BlogCommentBody$>

<$BlogCommentDeleteIcon$>

<$BlogItemCreate$>

<< Home

عکسها:
غبار گذشته بر پنجره فردا Š

www.flickr.com
My Odeo Podcast

بایگانی کل


اینجا اسمش لینکدونی ه


2004-2006 Maahtaab ©

Template borrowed from Geir Landr? with minor changes