پنجشنبه، مهر ۱۶، ۱۳۸۳

سلام به همه دوستان
*****
خبر های داغ و تازه رو نمی گم چون اصلا خبرهای خوشحال کننده ای نیستن.
*****
احوال دوست عاشق متنفرمون چطوره؟
می دونی رفیق، نمی خوام الکی ادعا کنم می دونم کی هستی و از این حرفها، ولی به هر حال اولش برام اهمیت نداشتی. اما الان داری وسط این همه گرفتاری که خودم داشتم، قوز بالا قوز میشی و مجبورم میکنی باهات حرف بزنم. هرچند وقتی ندونی با کی داری حرف میزنی ممکنه چرت و پرت هم بگی.

ببین عزیز دل. اولا که نوشتن تو وبلاگ معنی واضح و مستقیمش اینه که نوشته هات رو یه خلق خدا می تون بخونن. البته من هنوز یقین دارم که جریان یه سرکاری اساسیه. با این حال اگه هدفت از نوشتن این مزخرفات اینه که حرفی رو به کسی که دوستش داری منتقل کنی، به نظر من راه خیلی بدی رو انتخاب کردی. به نظرت خیلی لذت بخشه که بیای به یه نفر توی یه وبلاگ فحش بدی، اونم نه وبلاگی که همینجوری یه، وبلاگی که اون آدم و نزدیک ترین دوستاش (حالا اگه الان نزدیک ترین دوستاش نیستن، یه زمانی که بودن) اون رو می خونن( ومی نویسن) و بعد که آبروی بدبخت رو بردی انتظار داشته باشی که قبول کنه دوستش داری؟
این واقعا تناقض بزرگیه. برای همین یکی از پیش فرضها غلطه. یا جریان سرکاریه، یا تو اون آدم رو دوست نداری.( اگه دوستش داشتی ، بهش فحش نمی دادی یا لااقل جلوی دوستاش این کار رو نمی کردی)

ثانیا من نمی فهمم تو چرا با خودش سنگهات رو وا نمی کنی؟ تو باید تکلیف خودت و اون رو قاطعانه و صریح روشن کنی و بعد به اون صراحت و قاطعیت احترام بذاری. یه جایی تو حرفات گفته بودی "مگه باید همه چیز رو جلوی روت داد بزنم؟" البته اگه سرکار علیه هستی نباید این کار رو می کردی( چون نمی تونستی بکنی) ولی اگه جناب آقا هستی، این اولین وظیفه تو بوده که همه چیز رو صریح و روشن و دقیقا" جلوی روش" بیان کنی. تو نباید انتظار داشته باشی که یه دختر ، از روی رفتار و نگاهت چیزی رو تشخیص بده و بعد بیاد خواستگاریت.
بنابر این ، این حرفت فرض دختر بودن تو رو تقویت می کنه. و یا اگر پسری، کودن بودنت رو.

من نمی پذیرم که با یه آدم کودن طرفم. بنا بر این پیش فرضهای من به ترتیب اولویت و قوت این ها هستن: یا جریان سرکاریه، یا حضرتعالی خانم هستین
ثالثا. یه بحث خیلی خیلی مهم اینه که تو حرفهات رو داری کجا بیان می کنی. اینجا یه وبلاگه که خیلی ها می تونن توش بنویسن. بنا بر این هر حرف بی اسم و امضایی می تونه به پای خیلی ها نوشته بشه. یه خورده فکر کن. این کارت حد اقل به من( شخص حسین پارسا) داره لطمه میزنه. اینکه تو این رو می فهمی یا نه به من ربطی نداره، اما من دارم از این کارت لطمه میبینم.
دلم نمی خواد بیشتر توضیح بدم.

رابعا رفیق! به هر علتی دودر شده ای( اگه سرکارمون نذاشته باشی) اولین نفر که نیستی، آخرین نفر هم نیستی. بنابراین دور ورت نداره، پیاده شو با هم بریم.

حوصله ام سر رفت.بقیه اش برای بعد
*****
نوشته شده در ساعت 11:00 روز پنجشنبه
توسط حسین پارسا

<$BlogItemCommentCount$> Comments:

At <$BlogCommentDateTime$>, <$BlogCommentAuthor$> said...

<$BlogCommentBody$>

<$BlogCommentDeleteIcon$>

<$BlogItemCreate$>

<< Home

عکسها:
غبار گذشته بر پنجره فردا Š

www.flickr.com
My Odeo Podcast

بایگانی کل


اینجا اسمش لینکدونی ه


2004-2006 Maahtaab ©

Template borrowed from Geir Landr? with minor changes