سهشنبه، آبان ۰۵، ۱۳۸۳
سلام به همه دوستان
من ديروز و بر حسب اتفاق و از روی بيکاری داشتم توی مای داکيومنتم رو می گشتم که به يه اچتي ام ال بر خوردم به نام ماهتاب.
خوب اسمش برام اشنا بود ولی يادم نيومد کی و کجا بهش برخوردم پس بازش کردم و خوندمش همه چی اشنا بود مثل يک خاطره دور تا اينکه به يه پست رسيدم از دوستک.
تازه دوزاريم افتاد که ماجرا از چه قراره. خودمو تا امروز کنترل کردم که نصف شب راه نيفتم بيام سايت. کلی حرف دارم.
آره حاج حسين کيانی.
ضمنا از تمام کسايي که اومدن عيادتم سپاسگزارم.
من ديروز و بر حسب اتفاق و از روی بيکاری داشتم توی مای داکيومنتم رو می گشتم که به يه اچتي ام ال بر خوردم به نام ماهتاب.
خوب اسمش برام اشنا بود ولی يادم نيومد کی و کجا بهش برخوردم پس بازش کردم و خوندمش همه چی اشنا بود مثل يک خاطره دور تا اينکه به يه پست رسيدم از دوستک.
تازه دوزاريم افتاد که ماجرا از چه قراره. خودمو تا امروز کنترل کردم که نصف شب راه نيفتم بيام سايت. کلی حرف دارم.
آره حاج حسين کيانی.
ضمنا از تمام کسايي که اومدن عيادتم سپاسگزارم.
عکسها:
غبار گذشته بر پنجره فردا
بایگانی کل
اینجا اسمش لینکدونی ه
2004-2006 Maahtaab ©
Template borrowed from Geir Landr? with minor changes
<$BlogItemCommentCount$> Comments:
<$BlogCommentBody$>
<$BlogCommentDeleteIcon$><$BlogItemCreate$>
<< Home