جمعه، آبان ۰۸، ۱۳۸۳

یه روز دو تا زن سوار فلکس هاشون می شن و تو خیابون می رفتن که ماشین یکیشون خاموش می کنه. زنه پیاده می شه و کاپوت جلو رو می زنه بالا می بینه هیچی نیست. دومی براش وامیسته و میگه چی شده؟ اولی میگه موتور ماشینم نیست.
دومی میگه اتفاقا من یکی صندوق عقب ماشینم دارم.
دوستک

<$BlogItemCommentCount$> Comments:

At <$BlogCommentDateTime$>, <$BlogCommentAuthor$> said...

<$BlogCommentBody$>

<$BlogCommentDeleteIcon$>

<$BlogItemCreate$>

<< Home

عکسها:
غبار گذشته بر پنجره فردا Š

www.flickr.com
My Odeo Podcast

بایگانی کل


اینجا اسمش لینکدونی ه


2004-2006 Maahtaab ©

Template borrowed from Geir Landr? with minor changes