یکشنبه، آذر ۲۲، ۱۳۸۳

سلام
*****
مردان به گمانم توانايی عقلی بيشتری دارند. همين باعث می‌شود که در امور استدلالی گوی سبقت از زنان بربايند. اين امر به تضعيف موقعيت زنان در تقابل با مردان منجر می‌شود. مردان از سويی با استفاده از توانایيهای جسمانی و به عبارت بهتر مزيت‌های جسمی و از سوی ديگر با اتکا به توانايی پردازش و استنتاج عقلانی٬ در اکثر جوامع به قطب غالب در تقابل زن و مرد بدل شده‌اند. توفيق در حکومت، رزم، علم و... همه برای مردان به واسطه موهبتهايی که خودشان سهمی در کسبشان نداشته‌اند، در دسترس‌تر بوده است. گواه اين ادعا شواهد تاريخی در همه حوزه‌‌های فوق است.
در اولين نظر، و از ديدگاهی ساده‌انگارانه، مردان از زنان در تمامی زمينه‌ها برترند. اين همان چيزی است که طی قرون متمادی بر زنان تحميل شده و منجر به رفتارهای ظالمانه مردان در قبال زنان شده است. ناگفته پيداست که عوامل فيزيولوژيک مثل ترکيب‌بندی اندام و نيز نقش مادری و... نقشی به‌سزا در تحکيم اين سلطه مردانه داشته‌اند.
آنچه در پس‌زمينه تاريخ جريان داشته و به مردان مجال ميدان‌داری می‌داده است فراهم بودن بستر زندگی است. اکثريت حاکمان و جنگجويان و عالمان در چارچوب نهادی به نام خانواده رشد يافته و به کمال رسيده‌اند، اما چون هميشه زنی بوده است که با بزرگواري، زورق خانواده را حفظ کند،‌ نقش زنان هم مثل آبی که ماهيان در آن شناورند و از آن غافلند، مورد غفلت واقع شده است.
جامعه بشری متشکل از خانواده‌هاست. خانواده مثل زورقی است که جامعه به نسبت آن مثل توده‌ای به هم پيوسته از زورقهاست که در دريای تاريخ شناور است. دستاوردهای بشری در طول تاريخ، مانند پرده‌ای رنگارنگ است که بر فراز اين توده جلوه‌نمايی می‌کند. اين پرده برای سرپا ماندن پايه‌های متعددی دارد. هر يک از اين پايه‌ها در يکی از اين زورقها به نام خانواده استقرار يافته است. اگر اين زورقها روی آب شناور نمی‌ماندند، اين پرده پر نقش و نگار باقی نمی‌ماند. مايه پيوستگی و استحکام اين زورقهای بيشمار، بزرگواری زنان است که اگرچه نقشی اساسی در پايداری پرده نمايش افتخارات بشری دارد، اما نمود چندانی ندارد. همين باعث می‌شود مردانی که بر اين پرده نقاشی می‌کنند دچار اين توهم شوند که نقش مهم‌تری دارند، حال‌آنکه زيبايی پرده٬ فرع بر پايداری آن است.
گفتم که زنان نگاه‌دارنده بنيان خانواده هستند، اما دليلی بر آن نياوردم. آنچه من می‌يابم اين است که آنچه به زنان توانايی ايفای اين نقش اساسی را می‌دهد، شعور زندگی است که در آنها از مردان بيشتر است.
مردان اگرچه توانايی پردازش بهتری دارند، اما برای درک برخی مسائل ابزارهای ضعيف‌تری دارند. در شرايط اوليه برابر، مردان در دانش و رياضيات و امور استدلالی از زنان پيش می‌افتند: چون اگر به هر دو٬ يک مجموعه اطلاعات عرضه شود، مردان بهتر آن را پردازش می‌کنند. در عين حال نبايد از نظر دور داشت که قدرت پردازش تنها برای درک مسائل کافی نيست.
مثالی را که به گمانم رهگشاست ذکر می‌کنم. فرض کنيد يک فرد نابينا با قدرت ذهنی بسيار زياد و حافظه بسيار قوی را در خانه‌ای قرار دهيم و از او بخواهيم نقشه آن خانه را بدست بياورد. او شروع به لمس در و ديوار و اجسام می‌کند و چون توانايی ذهنی زيادی دارد٬ از تجسم خوبی برخوردار است و به مدد حافظه قوی با يک بار لمس همه خانه٬ نقشه را می‌يابد.
با اين همه، هر چقدر توانايی ذهنی و حافظه فرد نابينا زياد باشد، نمی‌تواند همان‌گونه که فردی معمولی ولی بينا اين کار را انجام می‌دهد، از عهده کشف نقشه خانه برآيد. در درک برخی مسائل٬ زنان نسبت به مردان همان برتری بينا به نابينا را دارند.
در برخی امور ابزارهايی برای درک واقعيت در نهاد زنان به وديعت نهاده شده که نوع نيل به شناخت را در ايشان با مردان متفاوت می‌کند و همين باعث می‌شود که برخی مسائل را که مردان با تحمل مشقت و دشواری بسيار و با اتکا به توانايی ذهنی و با تحليل و پردازش بسيار در می‌يابند، زنان به سهولت نزد خويش حاضر داشته باشند.
از اين رو است که بسياری از مردان که در بيرون از خانه موفق ارزيابی می‌شوند، در درک مسائل منزل ناتوان می‌باشند. درعين حال همسرانشان به سهولت اين مسائل را درک می‌نمايند. اينجا است که ناتوانی مردان بروز می‌يابد و برای پايداری خانواده در اين شرايط، عمدتاً گذشت و بزرگواری زنان خميرمايه اصلی می‌گردد
*****
نقل از:
daray.persianblog.com
*****
حسین پارسا

<$BlogItemCommentCount$> Comments:

At <$BlogCommentDateTime$>, <$BlogCommentAuthor$> said...

<$BlogCommentBody$>

<$BlogCommentDeleteIcon$>

<$BlogItemCreate$>

<< Home

عکسها:
غبار گذشته بر پنجره فردا Š

www.flickr.com
My Odeo Podcast

بایگانی کل


اینجا اسمش لینکدونی ه


2004-2006 Maahtaab ©

Template borrowed from Geir Landr? with minor changes