شنبه، دی ۰۵، ۱۳۸۳

سلام
*****
بايد عرض كنم كه يكسان بودن نتيجه، دليل بر يكسان بودن مسير نيست.
خود من در طي اين فرآيند، بارها و بارها هر روز راس يك ساعت معين به بوفه مي رفتم و استانبولي مي خوردم. يعني خيلي خيلي تكراري تر از سلف رفتن. اما مزيت آن اين بود كه ميدانستم اين تكرار انتخاب خودم است و هر لحظه كه از تكراري بودنش خسته شوم، متوقف كردنش برايم آسان است. مثال هاي دوستك هم در اين زمينه ناقص است. ما ممكن است كه شب بخوابيم اما اين خوابيدن به دليل اجبار نيست. اين انتخاب ماست.
فرقش را حس مي كنيد؟ من ممكن است كه از درس يك استاد اين قدر لذت ببرم كه هميشه مشتاقانه منتظر لحظه اي باشم كه كلاسش شروع مي شود و مي توانم درس او را گوش بدهم. بنابراين شركت در كلاس او يك اجبار براي من نيست بلكه يك اشتياق و در واقع يك انتخاب است. بنابراين شركت در اين كلاس نه تنها تبعات منفي از لحاظ روحيه برايم ندارد بلكه امواجي را از انرژي مثبت به من تزريق مي كند. بر عكس. كلاسي مثل كلاسهاي مركز معارف را در نظر بگيريد. خوب شركت در اين كلاسها براي دانشجويان يك اجبار است و اگر حضور و غياب در آن صورت نگيرد، هيچ كس در آن شركت نمي كند. بنابر اين اجبار موجود در اين كلاس باعث ايجاد تبعات منفي روحي مي شود.
گرچه كه در هر دو حال نتيجه يكسان و معادل شركت دانشجو بر سر كلاس استاد است.
*****
حسين پارسا
5/10/83

<$BlogItemCommentCount$> Comments:

At <$BlogCommentDateTime$>, <$BlogCommentAuthor$> said...

<$BlogCommentBody$>

<$BlogCommentDeleteIcon$>

<$BlogItemCreate$>

<< Home

عکسها:
غبار گذشته بر پنجره فردا Š

www.flickr.com
My Odeo Podcast

بایگانی کل


اینجا اسمش لینکدونی ه


2004-2006 Maahtaab ©

Template borrowed from Geir Landr? with minor changes