یکشنبه، مهر ۰۳، ۱۳۸۴

سلام
*****
انتظارها بالاخره به سر رسید و اشتیاق ها بی جواب نماند...
آری من دارم در ماهتاب می نویسم....
البته مثل همیشه توی سایت هستم،اما این بار یک فرق کوچکی هست که ظریفان دانند....
الغرض...
روی سخنم با عزیزانی است که بار سفر از دیار بربستند و رحل اقامت در خوارجه بیفکندند وما تقدم منهم و ما تاخر....
ماهتاب ، مگر نه از برای چون این روز ها ، برگ و زین شده است و رکاب آماده دارد ، که تو ای رفیق، دست بر کی برد بری و خطوطی چند نقش کنی تا یادی از تو در خاطر رفیقان تازه گردد و شمایل تو در کنه ضمیرشان مصور....
و ایها الزوجین السعیدین(و شوریده ایضا)روی سخنم با شما نیز بود که از تیر نگاهم سخت بجستید و هیچ شماره ای از من نجستید، که آنزمان که شما در نزهتگاه ملمس، آن مشهد مقدس ، به گشت و گذار بودید،ما نیز به دراست و فراست ، بر پشت آن رخش آهنین یال، به گازیدن و تازیدن بودیم و بودیم تا درایوینگ لایسنس مان بیامد....
قصه کوتاه کنم که ندای السلف السلف یاران، بر آسمان شده است و فک شمایان بر زمین....
*****
حدیثی کنید تا بدان ، خاطرها آسوده شود و راههای دور پیموده...
*****
الحقیر، حسین پارسا

<$BlogItemCommentCount$> Comments:

At <$BlogCommentDateTime$>, <$BlogCommentAuthor$> said...

<$BlogCommentBody$>

<$BlogCommentDeleteIcon$>

<$BlogItemCreate$>

<< Home

عکسها:
غبار گذشته بر پنجره فردا Š

www.flickr.com
My Odeo Podcast

بایگانی کل


اینجا اسمش لینکدونی ه


2004-2006 Maahtaab ©

Template borrowed from Geir Landr? with minor changes