دوشنبه، دی ۱۲، ۱۳۸۴
آدم گاهی وقتا دلش می خواد این زندگی کثافت رو مثل یه زیرپوش که سالهاست به تنش چسبیده از تنش بکنه. بندازه توی تشت بعد با تاید و آب داغ بیفته به جونش اونوقت بره رو بالکن, بندازش رو بند خودشم اونجا بشینه سیگار بکشه و جون کندنش رو تماشا کنه.
حیف که اگر من بخوام با زندگیم (زیرپوشم) این کار رو بکنم اینقدر پوسیده هست که جرواجر میشه.
دوستک
حیف که اگر من بخوام با زندگیم (زیرپوشم) این کار رو بکنم اینقدر پوسیده هست که جرواجر میشه.
دوستک
عکسها:
غبار گذشته بر پنجره فردا
بایگانی کل
اینجا اسمش لینکدونی ه
2004-2006 Maahtaab ©
Template borrowed from Geir Landr? with minor changes
<$BlogItemCommentCount$> Comments:
<$BlogCommentBody$>
<$BlogCommentDeleteIcon$><$BlogItemCreate$>
<< Home