شنبه، دی ۲۴، ۱۳۸۴

مي‌خواستم در مورد بعضي چيزها بنويسم كه به نظرم واجب بود. ولي فكر نمي‌كردم تا آخر امتحانات وقتش رو پيدا كنم. ولي حالا كه شب امتحانه و خوابم نمي‌بره خوبه كه حداقل يه كمي بنويسم. در مورد فروپاشي نظام خانواده در غرب. بالاخره به قول احمدعلي اين خانواده‌هاي غربي چه گناهي كردن كه چندتا استاد اين ور دنيا براي من اين موقع امتحان گذاشتن و من نمي‌تونم خانوادشون رو از فروپاشي نجات بدم!
خب، من اول مي‌خوام يه خورده صورت قضيه رو تغيير بدم. فروپاشي نظام خانواده در غرب شايد چندان عبارت درستي نباشه. بيايد اول به وضعيت نظام خانواده در دنياي سرمايه‌داري نگاهي بكنيم. درسته كه مهد نظام سرمايه‌داري يا كاپيتاليسم در غربه. ولي محدود كردن اون به غرب باعث مي‌شه دچار يك سري اشتباهات گمراه كننده بشيم.
براي بررسي نظام خانواده در دنياي سرمايه‌داري بهتره كه اول اين دنيا رو بيشتر بشناسيم. كاپيتاليسم يعني دنيايي كه تو اون هر كس فقط بايد به دنبال افزايش يك موجود به نام كاپيتال يا سرمايه باشه. اين امر اون جور كه ادعا مي‌شه به طبع پيامدهايي داره كه ازجمله اونها مي‌شه به ارتقاي علم، فناوري و تكنولوژي، افزايش سطح بهداشت، رفاه و رسيدن به تعالي و برتري انسان در دنيا اشاره كرد.
حالا بياييد اين ادعاها را از نزديكتر بررسي كنيم:
- ارتقاي علم، فناوري و تكنولوژي: بيايد يه خورده به عقب‌تر برگرديم. بزرگترين جهش‌ها و انقلابهاي علمي در طول تاريخ در چه زمانهايي رخ داده‌اند. آنچه كه اطلاعات محدود من به من مي‌گه اينه كه علم نخست نزد يونانيان قديم بوده جايي كه فيلسوفان و دانشمندان بر آن حكومت مي‌كردند و نه كاپيتال. و باز تاريخ ناقص من به من مي‌گه كه آخرين انقلاب علمي به دوران قرون وسطي و تلاش‌هاي كپرنيك، اويلر، گاليله، نيوتن و غيره برمي‌گرده. و بزرگترين دانشمند تاريخ (اون طور كه در نظام آموزشي طراحي شده توسط كاپيتاليسم به مت گفته شده) يعني نيوتن حداقل دو قرن با شروع دنياي مدرن (اگر انقلاب كبير فرانسه رو آغاز اون فرض كنيم.) فاصله داشته.
شما به احتمالا به من خرده مي‌گيريد كه تو پيشرفت‌هاي علم در دنياي مدرن رو ناديده گرفتي. خيلي خب بياييد به رشد علم در دنياي مدرن، دنياي زاييده كاپيتاليسم نگاهي بكنيم. بزرگترين دانشمندي كه شما در دنياي مدرن و پسامدرن مي‌شناسيد كيه؟ درسته انشتين. اما انشتين چه كرد و كار او محصول چه بود و از آن چگونه استفاده مي‌شود؟ فيزيك كلاسيك (نيوتني) را به چالش كشيد و فيزيك كوانتوم را بنا نهاد. من به اين كار ندارم كه آيا اگر كاپيتاليسم وجود نمي‌داشت باز هم اين كشف اتفاق مي‌افتاد يا نه؟ گرچه سوالي مهم است. ولي من مي‌خوام يه سوال مهم‌تر بپرسم. چرا ما در نظام آموزشي خود به دانش‌آموزانمان (حتي دانش‌آموزان رشته رياضي) از فيزيك كوانتوم هيچ چيزي مطلقا نمي‌گيم؟ آيا واقعا فرمولهاي مكانيك كوانتوم خيلي سخت‌تر از فرمولهاي مكانيك نيوتني است؟ خارج از فهم يك دانش‌آموز پيش‌دانشگاهي رشته رياضي؟ درست روي اين سوال فكر كنيد. اگر درست فكر كنيد جوابش رو پيدا مي‌كنيد. فرمولها پيچيده نيستند. آنچه كه غيرقابل فهم حتي براي معلمان ماست فرمولها نيست بلكه مفهوم اين فيزيك جديد است.
سوال بعدي، چه چيز اين فيزيك را در حد فرمول نگه داشته؟ من به شما مي‌گم. نظام سرمايه‌داري. فكر مي‌كنم دليلش هم واضح باشه. اون چيزي كه كاپيتال رو افزايش مي‌ده اون فرمولهاست نه مفهوم. مفهوم فيزيك جديد به چه كار سرمايه‌دار مياد؟ اينه اون دليلي كه رشد علم رو نه تنها سريعتر نكرده بلكه كندتر هم كرده.
يك اشاره كوچك به يك مثال ديگه هم مي‌كنم كه در توضيحات مربوط به رشد و تعالي هم بسيار به كارمان خواهد آمد. شما الان اين نوشته‌ها رو با چه ديدي مي‌خونيد. شك ندارم كه با اون دقتي مي‌خونيد كه بتونيد تا جايي كه مي‌تونيد از من اشكالات بيشتري بگيريد نه با اون دقتي كه بفهميد من چي مي‌خوام بگم. شما مي‌گيد براي فهميدن اشكالات يك نوشته اول بايد اونو فهميد. ولي من مي‌گم براي گرفتن اشكالات يك نوشته هيچ الزامي براي فهميدن اون نيست. بعدا دوباره به اين مطلب مي‌رسيم. توضيحات بيشتر رو براي اون موقع مي‌ذارم.
- افزايش سطح بهداشت: بله، در دوران قرون وسطي هر چند وقت يكبار يك طاعون ميومد و نصف جمعيت اروپا رو جارو مي‌كرد. و حالا اروپا از بالاترين سطح بهداشت برخوردار است. اما چقدر از اين افزايش سطح بهداشت مرهون دنياي مدرن است؟ آيا اگر كاپيتاليسم بر اروپا حاكم نمي‌شد، هنوز هم طاعون غوغا مي‌كرد. مي‌خوام يه خورده حرفهاي به ظاهر بي‌ربط بزنم كه ربطش رو بعدا متوجه مي‌شين.
فعالان حقوق بشر، اعلاميه جهاني حقوق بشر رو به چند قسمت تقسيم مي‌كنند. قسمتي كه مربوط به حقوق آزادي‌هاي سياسي و اجتماعي است و از قضا بيشترين حجم اين اعلاميه رو به خودش اختصاص داده. قسمتي كه مربوط به حقوق افزايش سطح بهداشت و رفاه مالي است كه حجم كمي از اعلاميه رو داره و يكي دو قسمت ديگه.
فكر مي‌كنيد دليل اين تفاوت حجم كه نشانه تفاوت اهميت در نزد كشورهاي نويسنده اعلاميه بوده از چيست؟ دليلش كاملا واضحه. كشورهاي بلوك غرب و آمريكا كه تصادفا طرفداران كاپيتاليسم هستند در زمينه آزادي‌هاي سياسي و اجتماعي رشد بيشتري كرده بودند و كشورهاي بلوك شرق و شوروي كه آنجا نيز بر حسب اتفاق كمونيسم حاكم بوده در زمينه بهداشت و رفاه مالي. همين. حالا فكر نمي‌كنيد كه اگر بجاي كاپيتاليسم، كمونيسم بر دنيا حاكم مي‌شد حالا وضع بهداشت و رفاه مالي خيلي بهتر از آنچه كه هست بود. آيا اگر كاپيتاليسم نبود من اكنون نمي‌توانستم نفس بكشم. به همين تهران خودمان برگرديم. فكر مي‌كنم آن قسمت از هواي اين شهر كه هديه كاپيتاليسم باشه، دودشه.
- رسيدن به تعالي و برتري انسان: اين دقيقا همان قسمتي است كه به بنيان خانواده برمي‌گردد و من در موردش خيلي حرف دارم ولي خوابم گرفته. فعلا تا اينجاي مطلب رو داشته باشيد تا بقيه شو اگر عمري باقي بود و هنوز كاپيتاليسم از بين نرفته بود، بعدا بنويسم.
منتظر جوابهاي شديداللحن شما هستم.

دوستك

<$BlogItemCommentCount$> Comments:

At <$BlogCommentDateTime$>, <$BlogCommentAuthor$> said...

<$BlogCommentBody$>

<$BlogCommentDeleteIcon$>

<$BlogItemCreate$>

<< Home

عکسها:
غبار گذشته بر پنجره فردا Š

www.flickr.com
My Odeo Podcast

بایگانی کل


اینجا اسمش لینکدونی ه


2004-2006 Maahtaab ©

Template borrowed from Geir Landr? with minor changes