سهشنبه، دی ۲۷، ۱۳۸۴
اينك كه به لطف احمدعلي – دهنش صاف باد – يكبار ديگر الك صنعتي ميافتم، برآن شدم تا ادامه مطلب گذشته را در باب كاپيتاليسم بنگارم.
- رسيدن به تعالي و برتري انسان: به قول دچار من يك سري پيشرفتهاي اخير رو ناديده گرفتم كه دچار لطف كرد و اونا رو نام برد. من در اينجا هدفم جواب دادن به علي نيست كه جوابش خيلي مفصله و شايد يه موقعي نوشتم ولي نكتهاي كه اينجا ميخوام يهش اشاره كنم، اينه كه آدم بايد با اين همه پيشرفت و رشد احساس برتري كنه. آدمي كه از يك طرف حتي تا ماه هم رفته و از طرف ديگر اتم رو هم شكافته. و واقعا هم اين احساس رو داره. مگه نه علي؟ اما يه چيزي قبلا هم راجع بهش با عزيز صحبت كرده بوديم. يه خورده تحمل كنين تا اين مطلب رو بگم، بعد ميگم منظورم چيه.
ميشه نيازهاي انسان رو به يك هرم تشبيه كرد. هرمي كه كف اون نيازهاي اوليه انسان مثل خوراك، پوشاك و مسكن قرار داره. اگه يه خورده بالاتر بيايم، چيزهايي مثل بهداشت، درمان، زن ( اينجاست كه جنس رو مؤنث جز آدمها حساب نكردم.) و چيزهاي ديگه كه شايد شما بهتر بتونيد مثال بزنيد، قرار داره. اما اگه بالاتر بيايم جالبتر ميشه. فكر ميكنم بالاي اين لايه چيزهايي از قبيل آرامش، آزادي، دوست داشتن و دوست داشته شدن و ... وجود داره و همين جور بريد بالاتر تا برسيد به تعالي انسان.
خوب، كاپيتاليسم با اين هرم چه كرده؟ زياد رو اين نكات نميايستم. ميخوايد قبول كنيد، ميخوايد هم قبول نكنيد. كاپيتاليسم هرچه رو كه توانسته ( سودآوري داشته – افزايش كاپيتال) برآورده كرده و هرچه رو كه نتونسته با اجناس سودآور مشابه ( مثل اجناس مشابه چيني تو بازار) جايگزين كرده. به طبقه اول و دوم كاري ندارم كه خوب برآورده شدن. اما مثلا آزادي. تمام كساني كه از ايران رفتن و دنياي سرمايهداري رو ديدن بدون استثنا خواهند گفت كه آزادي در دنياي مدرن بيشتره، حتي حكومتيهاش هم منكر اين امر نيستند و فقط اين آزادي رو با الفاظي مثل بيبند وباري و غيره جايگزين ميكنند. من هم نميخوام حتي راجع به بد وخوب بودن اين آزادي نظر بدم ولي آيا واقعا اين شما بوديد كه براي زندگي خودتون برنامهريزي كرديد؟ حتي برنامهريزي زندگي شما از اولين سالهاي عمرتون (6سالگي) از دست پدر و مادرتون هم خارج شد. و در نظام آموزشي كه كاپيتاليسم طراحي كرده و براي اينكه احتمالا حمال نشيد، شروع به جلو رفتن كرديد و تا آخرين سالهاي عمرتون هم با برنامهريزي همين كاپيتاليسم زندگي خواهيد كرد. هركس بيشتر براي حمال نشدن تلاش كرده باشد در اين نظام ساخته و پرداخته شده جاي بهتري را اشغال خواهد كرد. آيا كسي كه در اين نظام رشد يافته باشه جز براي اين نظام ميتونه خدمت كنه؟
آن آزادي كه شما در دنياي مدرن يافتيد جز حربهاي براي به زانو درآوردن كشورهايي كه حاضر به پذيرش كاپيتاليسم نيستند، نيست. حقوق بشر (به آن معني كه كاپيتاليسم ميشناسد) در ايران بهتر است يا در عربستان و فشار جهاني بر كدام يك بيشتر است؟ دو كشوري كه از نظر دين، اقتصاد، حكومت و غيره كمابيش مشابهند مگر در تهديد منافع كاپيتاليسم. توجه كنيد كه من منكر وجوب آزاديهاي سياسي و ... نيستم ولي بديهي است كه وجود حقوق بشر ( يا حداقل آن قسمتهايي كه دنياي متمدن بر آن اصرار دارند) در ايران باعث منتفي شدن حكومت ميشود. باز هم توجه كنيد كه من از حكومت دفاع نميكنم.
باز هم روي اون هرم كذايي يه خورده بالاتر بريم. دنياي متمدن از تعالي مورد نياز بشر به او چه عطا كرده؟ خب اگه بخوايم گذشته رو نگاه كنيم از بودا و مسيح و زرتشت تا حافظ و سعدي و يا حتي گوته ( از اسلام نام نبردم كه حساسيت كسي برانگيخته نشه.) نوعي رسيدن به عرفان وخلسه معنوي رو هدف غايي (املاش درسته؟) انسان قرار دادند. و كاپيتاليسم اون رو چگونه برآورده كرده؟ اكس، شيشه، الكل، ال اس دي، مواد مخدر يا حتي سكس كه در فيلمهاي هاليوودي كاملا مشهوده. آخر فيلم زن و مرد به هم ميرسند و لب و لوچهاشون رو به هم ميچسبونن. اند ليو هپيلي اور افتر!! دليلش چيه؟ آيا كاپيتاليسم از ترويج مثلا عرفان حافظ چيزي جز فروش بيشتر ديوان حافظ گيرش مياد؟ عاقل را اشارهاي كافيست. خب آيا هنوز هم لازمه در مورد سستي بنيان خانواده در دنياي مدرن صحبت كنم. محكم بودن بنيان خانواده كاپيتال رو افزايش ميده؟
فعلا - دوستك
- رسيدن به تعالي و برتري انسان: به قول دچار من يك سري پيشرفتهاي اخير رو ناديده گرفتم كه دچار لطف كرد و اونا رو نام برد. من در اينجا هدفم جواب دادن به علي نيست كه جوابش خيلي مفصله و شايد يه موقعي نوشتم ولي نكتهاي كه اينجا ميخوام يهش اشاره كنم، اينه كه آدم بايد با اين همه پيشرفت و رشد احساس برتري كنه. آدمي كه از يك طرف حتي تا ماه هم رفته و از طرف ديگر اتم رو هم شكافته. و واقعا هم اين احساس رو داره. مگه نه علي؟ اما يه چيزي قبلا هم راجع بهش با عزيز صحبت كرده بوديم. يه خورده تحمل كنين تا اين مطلب رو بگم، بعد ميگم منظورم چيه.
ميشه نيازهاي انسان رو به يك هرم تشبيه كرد. هرمي كه كف اون نيازهاي اوليه انسان مثل خوراك، پوشاك و مسكن قرار داره. اگه يه خورده بالاتر بيايم، چيزهايي مثل بهداشت، درمان، زن ( اينجاست كه جنس رو مؤنث جز آدمها حساب نكردم.) و چيزهاي ديگه كه شايد شما بهتر بتونيد مثال بزنيد، قرار داره. اما اگه بالاتر بيايم جالبتر ميشه. فكر ميكنم بالاي اين لايه چيزهايي از قبيل آرامش، آزادي، دوست داشتن و دوست داشته شدن و ... وجود داره و همين جور بريد بالاتر تا برسيد به تعالي انسان.
خوب، كاپيتاليسم با اين هرم چه كرده؟ زياد رو اين نكات نميايستم. ميخوايد قبول كنيد، ميخوايد هم قبول نكنيد. كاپيتاليسم هرچه رو كه توانسته ( سودآوري داشته – افزايش كاپيتال) برآورده كرده و هرچه رو كه نتونسته با اجناس سودآور مشابه ( مثل اجناس مشابه چيني تو بازار) جايگزين كرده. به طبقه اول و دوم كاري ندارم كه خوب برآورده شدن. اما مثلا آزادي. تمام كساني كه از ايران رفتن و دنياي سرمايهداري رو ديدن بدون استثنا خواهند گفت كه آزادي در دنياي مدرن بيشتره، حتي حكومتيهاش هم منكر اين امر نيستند و فقط اين آزادي رو با الفاظي مثل بيبند وباري و غيره جايگزين ميكنند. من هم نميخوام حتي راجع به بد وخوب بودن اين آزادي نظر بدم ولي آيا واقعا اين شما بوديد كه براي زندگي خودتون برنامهريزي كرديد؟ حتي برنامهريزي زندگي شما از اولين سالهاي عمرتون (6سالگي) از دست پدر و مادرتون هم خارج شد. و در نظام آموزشي كه كاپيتاليسم طراحي كرده و براي اينكه احتمالا حمال نشيد، شروع به جلو رفتن كرديد و تا آخرين سالهاي عمرتون هم با برنامهريزي همين كاپيتاليسم زندگي خواهيد كرد. هركس بيشتر براي حمال نشدن تلاش كرده باشد در اين نظام ساخته و پرداخته شده جاي بهتري را اشغال خواهد كرد. آيا كسي كه در اين نظام رشد يافته باشه جز براي اين نظام ميتونه خدمت كنه؟
آن آزادي كه شما در دنياي مدرن يافتيد جز حربهاي براي به زانو درآوردن كشورهايي كه حاضر به پذيرش كاپيتاليسم نيستند، نيست. حقوق بشر (به آن معني كه كاپيتاليسم ميشناسد) در ايران بهتر است يا در عربستان و فشار جهاني بر كدام يك بيشتر است؟ دو كشوري كه از نظر دين، اقتصاد، حكومت و غيره كمابيش مشابهند مگر در تهديد منافع كاپيتاليسم. توجه كنيد كه من منكر وجوب آزاديهاي سياسي و ... نيستم ولي بديهي است كه وجود حقوق بشر ( يا حداقل آن قسمتهايي كه دنياي متمدن بر آن اصرار دارند) در ايران باعث منتفي شدن حكومت ميشود. باز هم توجه كنيد كه من از حكومت دفاع نميكنم.
باز هم روي اون هرم كذايي يه خورده بالاتر بريم. دنياي متمدن از تعالي مورد نياز بشر به او چه عطا كرده؟ خب اگه بخوايم گذشته رو نگاه كنيم از بودا و مسيح و زرتشت تا حافظ و سعدي و يا حتي گوته ( از اسلام نام نبردم كه حساسيت كسي برانگيخته نشه.) نوعي رسيدن به عرفان وخلسه معنوي رو هدف غايي (املاش درسته؟) انسان قرار دادند. و كاپيتاليسم اون رو چگونه برآورده كرده؟ اكس، شيشه، الكل، ال اس دي، مواد مخدر يا حتي سكس كه در فيلمهاي هاليوودي كاملا مشهوده. آخر فيلم زن و مرد به هم ميرسند و لب و لوچهاشون رو به هم ميچسبونن. اند ليو هپيلي اور افتر!! دليلش چيه؟ آيا كاپيتاليسم از ترويج مثلا عرفان حافظ چيزي جز فروش بيشتر ديوان حافظ گيرش مياد؟ عاقل را اشارهاي كافيست. خب آيا هنوز هم لازمه در مورد سستي بنيان خانواده در دنياي مدرن صحبت كنم. محكم بودن بنيان خانواده كاپيتال رو افزايش ميده؟
فعلا - دوستك
عکسها:
غبار گذشته بر پنجره فردا
بایگانی کل
اینجا اسمش لینکدونی ه
2004-2006 Maahtaab ©
Template borrowed from Geir Landr? with minor changes
<$BlogItemCommentCount$> Comments:
<$BlogCommentBody$>
<$BlogCommentDeleteIcon$><$BlogItemCreate$>
<< Home