چهارشنبه، دی ۲۸، ۱۳۸۴

(این کپی-پیست شده کامنتم تو پست قبلیه.)

اعتراف می کنم که متن این بارت برای من یکی که خیلی سنگین بود. بنابراین می خوام ازت یه سری قسمت ها رو یه خورده برام توضیح بدی. مثلا:
1. «هركس بيشتر براي حمال نشدن تلاش كرده باشد در اين نظام ساخته و پرداخته شده جاي بهتري را اشغال خواهد كرد. آيا كسي كه در اين نظام رشد يافته باشه جز براي اين نظام مي‌تونه خدمت كنه؟» من نمی فهمم کجای این بده؟ زور می زنی، تلاش می کنی، یه خورده هم چاشنی شانس اضافه می شه، بعد هر کی در کل «بهتر» بوده باشه، جاش هم بهتره. اشتباه است این سیستم؟ إن من احب عباد الله الیه عبداً ...لا یدع للخیر غایه إلّا أمّها و لا مظنه الا قصدها»: همانا بهترین و محبوبترین بنده نزد خداوند بنده ای است که…برای هر خیری غایت و هدفی را مشخص می کند و به آن دست می یابد و همه راه های ممکن و مورد گمان برای خیر را می پوید. (خطبه 82 نهج البلاغه)
2. در مورد آزادی، آزادی تعریفش اینه که آدم بتونه برای خودش برنامه ریزی کنه (که با عرض و طول اراده خدا مشکل پیدا می کنه فکر کن)؟ یا اینکه کسی به تمایلات شخصی اش مثل گرایش جنسی(به هیج وجه) و به تمایلات اجتماعی مثل جهت گیری سیاسی (تا حدی) کار نداشته باشه؟ بعدش، منظورت از «تا آخرين سالهاي عمرتون هم با برنامه‌ريزي همين كاپيتاليسم زندگي خواهيد كرد» این بود که «جان برادر، مزد آن برد که کار کرد؟» اون آزادی هم که «من» دارم می بینم، یه آزادی خیلی ساده ساده است و همین برای من عامی کافیه و تا جایی که من می بینم، ربطی به «به زانو درآورن کشورهای دیگه» نداره. مگه من عامی چی می خوام؟ می خوام اگه دست کسی رو که دوسش دارم گرفتم و تو خیابون راه می رم، هر لحظه دلم تاپ تاپ نکنه از ترس هر کس و ناکس. می خوام اگه یه روز دلم خواست موهام رو بلند کنم، «حکومت» بهم گیر نده، می خوام اگه تمایلات جنسی م با اکثریت جامعه فرق داره، حق حیاتم رو ازم نگیرن. آزادی که تو «دنیای مدرن» هست ایناست و همین نبود آزادی های زندگی روزمره است که جونت رو به لب میاره نه اینکه مثلا نتونی تظاهرات کنی.
4. «دنياي متمدن از تعالي مورد نياز بشر به او چه عطا كرده؟» دقیقا سوال من الان اینجاست که «تعالی مورد نیاز بشر» چیه؟ غیر از همون چیزاییه که خودت تو سطح 1 و 2 هرم گفتی؟ (البته من فکر می کنم نیاز به مرد/زن جزو نیازهای اولیه است)
5. در ضمن، چرا به جای قلیون فارسی خودمون گفتی شیشه؟
6. «محكم بودن بنيان خانواده كاپيتال رو افزايش مي‌ده؟» اولا که افزایش بده یا نده، بنیان خانواده (تو معنای عام: زندگی دو نفر هم همدیگه رو دوست دارن -- زن و مرد، مرد و مرد، زن و زن --) اوضاش خوبه. ثانیا، محکم بودن بنیان خانواده آرامش میاره و این آرامش تاثیرش حداقل تو کار آدم اینه که با علاقه بیشتری کار می کنه. با علاقه بیشتری هم که کار کنه، کمک بیشتری به کارفرماش می کنه. کمک بیشتری که به کارفرما بکنه، کارفرما پولدار تر می شه. کارفرما که پولدار تر شه، سرمایه اش بیشتر می شه. سرمایه هم که همون کاپیتاله. پرتقال فروش؟ ثالثا، من همیشه تو این طور بحث ها، عامیانه نگاه کردم (شاید چون طور دیگه ای نمی تونم! ) ولی بازم می گم دو تا کشور، یکی از مثلا خاور میانه که عموما حکومت های مذهبی داره و یکی از غرب که سرمایه داریه حکومتاش. اگه اجازه بدی مردم این دو کشور طرز زندگی هم رو بدونن، مردم کدوم کشور شادترن؟ مردم کدوم کشور راضی ترن؟ هر دو تا کشور رو هم که مثال بزنی فکر می کنم فرقی نداره.
7. امتحان هات تموم شده یا نه هنوز؟
8. این حرفا هیچ کدوم واقعیت زندگی نمی شه.

علی

<$BlogItemCommentCount$> Comments:

At <$BlogCommentDateTime$>, <$BlogCommentAuthor$> said...

<$BlogCommentBody$>

<$BlogCommentDeleteIcon$>

<$BlogItemCreate$>

<< Home

عکسها:
غبار گذشته بر پنجره فردا Š

www.flickr.com
My Odeo Podcast

بایگانی کل


اینجا اسمش لینکدونی ه


2004-2006 Maahtaab ©

Template borrowed from Geir Landr? with minor changes