پنجشنبه، اردیبهشت ۰۷، ۱۳۸۵
یکی دو بار اینو تو وبلاگ خودم گفتم...این بار هم همون حس رو دارم.
تو fight club، همون فیلمی که آخر سینماست و مجتبای بی خرد هنوز ندیدتش، یه کلوپی هست که مردهایی که testicular cancer دارن (این یه جور سرطان خیلی خیلی دردناکه!!!) دور هم جمع میشن و حرف می زنن. مث همین گروه درمانی خودمون.
بعد از تموم شدن حرف ها، دو به دو هم رو بغل می کنن و اشک میریزن. یه جایی، یه یارو چاقه شخصیت اول فیلم رو بغل می کنه و با گریه میگه "We're still men! We're still men!".
من بعد از دیدن این تولد ماهتاب احساساتی شدم برو بچ.
We're still men!
احمدعلی واقعی
تو fight club، همون فیلمی که آخر سینماست و مجتبای بی خرد هنوز ندیدتش، یه کلوپی هست که مردهایی که testicular cancer دارن (این یه جور سرطان خیلی خیلی دردناکه!!!) دور هم جمع میشن و حرف می زنن. مث همین گروه درمانی خودمون.
بعد از تموم شدن حرف ها، دو به دو هم رو بغل می کنن و اشک میریزن. یه جایی، یه یارو چاقه شخصیت اول فیلم رو بغل می کنه و با گریه میگه "We're still men! We're still men!".
من بعد از دیدن این تولد ماهتاب احساساتی شدم برو بچ.
We're still men!
احمدعلی واقعی
عکسها:
غبار گذشته بر پنجره فردا
بایگانی کل
اینجا اسمش لینکدونی ه
2004-2006 Maahtaab ©
Template borrowed from Geir Landr? with minor changes
<$BlogItemCommentCount$> Comments:
<$BlogCommentBody$>
<$BlogCommentDeleteIcon$><$BlogItemCreate$>
<< Home