پنجشنبه، اردیبهشت ۲۱، ۱۳۸۵
سلام به همه
1- من فکر می کنم که منظور دوستک این بوده که شنبه هر کی خواست پاشه بره سینما و به ما هم هیچ ربطی نداره.
2- طبق آخرین شنیده ها عمو علیب بعد از روز تولد اون چهار نفر خیلی از زدن چمن خوشش اومده ولی مشکلش اینه که خونشون آپارتمانه و میره چمنهای پارک رو می زنه.....از دست شاگردها...
3- ما در اساسنامه موضوع کامنت گذاشتن رو مسکوت گذاشتیم... ولی این دلیل نمی شه که هر کسی بیاد کامنت بذاره و نگه که کیه.... مسلاً این علیرضا کدوم علیرضاست... امیدوارم کوکبی نباشه که در هر صورت می بازیم
عموووووووووووووو سعید.
1- من فکر می کنم که منظور دوستک این بوده که شنبه هر کی خواست پاشه بره سینما و به ما هم هیچ ربطی نداره.
2- طبق آخرین شنیده ها عمو علیب بعد از روز تولد اون چهار نفر خیلی از زدن چمن خوشش اومده ولی مشکلش اینه که خونشون آپارتمانه و میره چمنهای پارک رو می زنه.....از دست شاگردها...
3- ما در اساسنامه موضوع کامنت گذاشتن رو مسکوت گذاشتیم... ولی این دلیل نمی شه که هر کسی بیاد کامنت بذاره و نگه که کیه.... مسلاً این علیرضا کدوم علیرضاست... امیدوارم کوکبی نباشه که در هر صورت می بازیم
عموووووووووووووو سعید.
عکسها:
غبار گذشته بر پنجره فردا
بایگانی کل
اینجا اسمش لینکدونی ه
2004-2006 Maahtaab ©
Template borrowed from Geir Landr? with minor changes
<$BlogItemCommentCount$> Comments:
<$BlogCommentBody$>
<$BlogCommentDeleteIcon$><$BlogItemCreate$>
<< Home