چهارشنبه، تیر ۰۷، ۱۳۸۵

سلام
من حاج حسین واقعی واقعی ام.
الان که می خواستم بیام اینجا و بنویسم، یادم رفته بود که بین کلمه های اسم اینجا، باید فاصله می زدیم یا نه ولی بعدش یادم اومد.
من دلم برای نوشتن تو ماهتاب تنگ می شه. ولی حرفی برای گفتن ندارم.
*****
در مورد این اتفاقات اخیر، باید بگم وقتی کسی نوشته های کسی رو پاک می کنه، معنی اش این نیست که برای اون فرد شعور نوشتن قایل نیست. منظورش احتمالا اینه که بگه شعورنوشتن اون فرد از شعورنوشتن خودش وسیع تره. یعنی فردی که نوشته هاش پاک شده، نوشتن حرفهایی رو مجاز می دونه، که اونی که نوشته ها رو پاک کرده مجاز نمی دونه. اون فقط می خواسته بگه تو به نظر من، مجاز نبودی این نوشته ها رو بنویسی.
*****
وقتی یکی خودش رو مجاز بدونه که بیاد خونه من دزدی، مسلما من اون رو مجاز به این کار نمی دونم. برای همین اون رو دستگیر می کنم و تحویل پلیس می دم. اما حق توهین به شعور اون فرد رو ندارم.
*****
موقعی که رفته بودم مشهد، داشتم با محمدباقر حرف می زدم،( در مورد اوضاع و احوال دنیا!!!) وسط صحبت یه دفعه بی مقدمه گفت که عراق کشور بدیه. بعد من ازش پرسیدم چرا این حرف رو می زنه و اونم یه چیزایی در مورد جنگ و اینا گفت. بعد من بهش گفتم که ببین، کشور یه مجموعه ای از کوهها و دشت ها و رودخونه ها و جنگل ها و شهرها و مردمه... بعد یه دفعه پرید وسط حرفم و گفت: آها ! گرفتم! گرفتم! منظورت اینه که دولتش بده خودشون خوبن!!!!!
*****
به امید دیدار
حسین پارسا

<$BlogItemCommentCount$> Comments:

At <$BlogCommentDateTime$>, <$BlogCommentAuthor$> said...

<$BlogCommentBody$>

<$BlogCommentDeleteIcon$>

<$BlogItemCreate$>

<< Home

عکسها:
غبار گذشته بر پنجره فردا Š

www.flickr.com
My Odeo Podcast

بایگانی کل


اینجا اسمش لینکدونی ه


2004-2006 Maahtaab ©

Template borrowed from Geir Landr? with minor changes