چهارشنبه، اسفند ۲۳، ۱۳۸۵
سلام به همه دوستان
احتمالاً این آخرین پستیه که تو سال 85 می نویسم. نمی دونم چرا با اینکه سال جدی و تحویل سال هیچ مفهومی برام نداره اینقدر استرس دارم.
امسال سال خیلی خوبی بود و اتفاقات خیلی مهم جالب، خنده دار و حیاتی ای توش رخ داد. مخصوصاً این آخراش که مهمترینشون روان آسا یا به قول خارجی ها Claymoore بود.
به هر حال امیدوارم سال آینده هم برای خودم و همه از جمله دوستان، مرجان و همه و همه سالی باشه به خوبی امسال و یا حتی خیلی بهتر!
همتون رو دوست دارم و می بوسمتون. دارم احساساتی می شم. یکی منو بگیره!
تا سال آینده - دوستک
پ.ن: اینکه گفتم همتون رو می بوسم منظورم آدم کاملها بود نه آدم نصفه ها. آدم نصفه ها هیجان زده نشن.
احتمالاً این آخرین پستیه که تو سال 85 می نویسم. نمی دونم چرا با اینکه سال جدی و تحویل سال هیچ مفهومی برام نداره اینقدر استرس دارم.
امسال سال خیلی خوبی بود و اتفاقات خیلی مهم جالب، خنده دار و حیاتی ای توش رخ داد. مخصوصاً این آخراش که مهمترینشون روان آسا یا به قول خارجی ها Claymoore بود.
به هر حال امیدوارم سال آینده هم برای خودم و همه از جمله دوستان، مرجان و همه و همه سالی باشه به خوبی امسال و یا حتی خیلی بهتر!
همتون رو دوست دارم و می بوسمتون. دارم احساساتی می شم. یکی منو بگیره!
تا سال آینده - دوستک
پ.ن: اینکه گفتم همتون رو می بوسم منظورم آدم کاملها بود نه آدم نصفه ها. آدم نصفه ها هیجان زده نشن.
برچسبها: 1385
عکسها:
غبار گذشته بر پنجره فردا
بایگانی کل
اینجا اسمش لینکدونی ه
2004-2006 Maahtaab ©
Template borrowed from Geir Landr? with minor changes
<$BlogItemCommentCount$> Comments:
<$BlogCommentBody$>
<$BlogCommentDeleteIcon$><$BlogItemCreate$>
<< Home