جمعه، آبان ۲۶، ۱۳۸۵

آخ مجتبي نميدوني چهقدر دلم تنگ شده يه بار با هم بريم كوه.. دركه اي، دربندي، دارآبادي ... ميدوني چند وقته با هم كوه نرفتيم! اگه دقيقا بخوام بهت بگم آخرين باري كه باهم رفتيم كوه اواخر مهر يا اوايل آبان 82 بود...
راستي، در اجاقي -طمع شعله نمي بندم-
خردك شرري هست هنوز؟

چهارشنبه، آبان ۱۷، ۱۳۸۵

عزیز،

آدرس فید ماهتاب چیه؟

دجار
... ای کاش
ای کاش آدمی وطنش را
مثل بنفشه ها
در جعبه های خاک
یک روز می توانست
همراه خویشتن ببرد هر کجا که خواست
در روشنای باران
در آفتاب پاک

-شفیعی کدکنی

عکسها:
غبار گذشته بر پنجره فردا Š

www.flickr.com
My Odeo Podcast

بایگانی کل


اینجا اسمش لینکدونی ه


2004-2006 Maahtaab ©

Template borrowed from Geir Landr? with minor changes