دوشنبه، خرداد ۰۸، ۱۳۸۵

حاج حسین کجاست؟

دچار
ما یه معلم تاریخ دوست داشتنی تو اون مدرسه داشتیم که جز اون معدود آدمهای دوست داشتنی مدرسه بود (کنار کاظم زاده و سلیمانی و ابراهیمی) به اسم آقای امینی....
یه عادت باحالی که داشت چون می فهمید که بچه ها چندان خوششون نمی اد از درس و نمی خواست به زور هم چیزی حالی بچه ها کنه، کلاس رو زود سر و ته اش جمع می کرد و بچه ها رو آزاد می ذاشت... هر کسی هم دوست داشت می رفت جلوی کلاس می شست باهاش صحبت می کرد و خلاصه خصوصی درس می داد... روزنامه جامعه رو یادمه من از اون جلوی کلاس نشستن ها شناختم... می شست صحبت می کرد، نقد می کرد و تاریخ درس می داد...

یه دوره هم قرار شد کلاس ایسم شناسی بذاریم تو مدرسه که خوب پایه درس دادن بود ولی... نوری بزرگ رو که می شناسن همه دیگه؟

خلاصه بعدا ها فهمیدم که به جرم دفاع از نهضت آزادی و زیر سوال بردن نقش کاشانی از مدرسه بیرونش کردن... یه بار هم دیدمش تو کتابفروشی تو پاساز مهتاب مشهد کتاب می فروخت....

حالا همه این ها رو گفتم که بگم این بنده خدا یه زمانی داشت تفسیر می کرد که این حجم جک و تحقیر ترک ها ریشه تو زمانی داره که ترک ها با باقرخان و ستارخان بیشترین پایداری رو تو ایران داشتن و استعمار برای این که بتونه اون ها را ضعیف کنه سعی کرد اول از همه با کمک خود ایرانی ها تحقیرشون کنه.....

تحقیری که بعدا توسط دو رژیم دنبال شده... به هر حال اون ها هم مثل بقیه قوم ها از یک سری حقوق محروم شدن... مثل کارگری که دوستی تعریف می کرد از کارخانه تراکتورسازی تبریز اخراج شده به خاطر این که آگهی تحریم پدرش رو ترکی چاپ کرده تو کارخانه چسبونده... یا این که بچه ها کلا دو تا زبون می خونن... ۷ ساله که می شن و می رن مدرسه تنبیه های متعددی که دنبالشونه اگه ترکی حرف بزنن.... به هر حال نمی شه گفت که لزوما ترک ها کمتر تحقیر شدن... فرقشون تو نحوه نمایش اعتراضشونه.... :)

نمی دونم... به هر حال کل این نوشته به هیچ وجه به معنی خوش امدن از ترک ها نیست.. کلا هم معتقدم دارن بین گودرز و شقایق ارتباط برقرار می کنن... بیشتر یاد اون آقای امینی افتادم و بحث هاش... دوستش داشتم...

پی نوشت: تازه دوستان یادشون هست... آقای امینی هم سبزواری بود :)

شنبه، خرداد ۰۶، ۱۳۸۵

آقا من جدی و گذشته از شوخی، يک سؤال دارم. اين ظلم تاريخی به ترک ها چيه قضيه اش. کاملاً جدی ميپرسم و اگه کسی ميدونه بهم بگه.
من کرد ها رو ميفهمم، ترکمن ها رو هم ميفهمم، بلوچ ها رو هم ميفهمم ولی اين ظلم تاريخی به ترک ها ديگه نميدونم که چه صيغه ايه

عليش

جمعه، خرداد ۰۵، ۱۳۸۵


A man sues for proof of Jesus
A man is suing the Catholic Church, demanding proof that Jesus existed. CNN's Delia Gallagher reports (May 24)

Video


دچار
من دیدم این Flickr
زیادی یک صدایی شده بود، برای همین تصمیم گرفتم از معدن عکس هایی که تازگی کشف کردم استفاده کنم. از اونجایی که تو هر عکس اِن تا آدم هست و نمی شه یکی یکی اجازه بگیرم، اگه کسی عکس دید که دوست نداشت، علاوه بر اینکه من مراتب تاسف خودم رو اعلام می کنم، ازش می خوام قبل (یا بعد، زیاد فرقی نمی کنه!) از اینکه به من فحش بده، خودش عکس رو پاک کنه.

دچار

چهارشنبه، خرداد ۰۳، ۱۳۸۵

سلام

مملکت گل و بلبل که ميگن اينه ها!! يه خری کاريکاتور ميکشه، به انگليسی مينويسه نمنه، کل روزنامه ايران توقيف ميشه. به نظر من کاملاً شبيه به همون قضيه کاريکاتور حضرت محمّد ميمونه.
تو ايران واقعاً تحمل آدمها کمه، ربطی هم به رهبری و خاتمی و احمدی نژاد نداره، همه کم تحمليم. به نظر مياد که هر چی آدما شکمشون گشنه تر باشه، تحملشون کمتره!!

عليش

دوشنبه، خرداد ۰۱، ۱۳۸۵

آقا این قضیه قیام (!) «تورک»ها راسته؟ یعنی تمام جک ها راست بود؟

دچار
سلام

این مساله اساسنامه یک مساله اساسی و مهم است که نباید با برخی چیزهای دیگر لوث شود ولیکن نوشتن اساسنامه سیگار کشیدن مستحب کفایی است.

ایییییییییییییییییییییییییییی گلف که ویگولنزج چی بید؟

این یک ساعت یک و نیم کیلو کالری مصرف کرده؟

یکشنبه، اردیبهشت ۳۱، ۱۳۸۵

حالا که اساسنامه نویسی مده اینم داشته باشین.

اساسنامه کشیدن قلیان

اولين رسمی که در قليان کشيدن بايد رعايت بشه اينه که قليونو بايد گروهی کشيد و بعضی تنهايی کشيدن اونو خوب نمی دونن ...(اينم بعد اجتماعی بودن قليلان!!)

دوم اينکه بايد اول بزرگترين فرد جمع شروع به کشيدن قليون کنه يا به عبارتی راهش بندازه و اگه بزرگتر خواست می تونه اين کارو به فرد ديگه ای منتقل کنه...

سوم اينکه قليان بايد دور بچرخه و نوبت رعايت بشه و هر کس نيابد از اول و وسط و آخر حلقه يکدفعه قاليونو بگيره...

چهارم طرفی که شلنگ قليونو از نفر قبلی می گيره بايد به يک نوعی از طرف مقابلش تشکر کنه.عموما اين تشکر زبانی نيست و با حرکت دست يا اينکه دست خودشو قبل از گرفتن شلنگ به دست طرف مقابلش بزنه انجام می شه ...

پنجم ٬ هر کس با توجه به تعداد نفراتی که قليون ميکشن بايد مقدار پک زدنشو تنظيم کنه و طوری نباشه که به قولی بقيه معطل بمونن...

ششم٬ همه افرادی که دور قليون نشستن بايد قليون بکشن ٬حتی به مقدار يک پک و اگر يک نفر اظهار کنه قليون نمی کشه به بقيه بی حرمتی کرده ...

هفتم٬ هيچ کس نبايد خود سر ٬دست به ذغال قليان و شلنگ آن و ساير قسمت های آن بزند و هر تغييری در آن بايد با رضايت اکثريت جمع باشد(آخر دموکراسی)...

هشتم ٬ با آتش ذغال روی قليان نبايد هيچ چيزی روشن کرد مخصوصا سيگار. روشن کردن سيگار به معنای توهين ناموسی به افرادی است که قليان می کشند و در بعضی از فرهنگ ها کسی که اين کار را می کند خونش پای خودش است.

نهم٬ بر روی ذغال قليان نبايد جسم ديگری قرار داد يا روی آن آب ريخت.با اين کار ديگران می توانند از کشيدن قليان صرف نظر کنند.

ده٬قليان را بايد تا انتهای آن يعنی زمانی که تمام توتون آن سوخت کشيد.

يازده ٬زمانی که احساس شد ذغال قليان جواب نمی دهد با توافق جمع بايد اقدام به عوض کردن ذغال آن کرد
منبع: +

دوشنبه، اردیبهشت ۲۵، ۱۳۸۵

سلام

من یه شعر می خواستم تو این تمپلیت جدید بذارم ولی نمی دونم کجاش؟ یکی که می دونه بگه!

چون عهده نمی شود کسی فردا // حالی خوش کن تو این دل شیدا را
می خور به ماهتاب ای ماه که ماه // بسیار بتابد و نیابد مارا

دوستک

یکشنبه، اردیبهشت ۲۴، ۱۳۸۵

سلام بر دوستان
من هم بعنوان عضو هيات مديره ماهتاب از طرف هيات مديره تولد دچار رو بهش تبريك مي گم .
عمووووووووو سعيد
به هر حال، در هات بودن عزیز که شکی نیست.

در هات بودن علی هم!

تولدت مبارک دوست گّلم.

احمدعلی

شنبه، اردیبهشت ۲۳، ۱۳۸۵

سلام

اول از همه و قبل از هر چیز. محمد معینی رسماً و شرعاً و عرفاً و قانوناً و بعضی چیزهای دیگه دیروز جمعه معتقَد (بر وزن مزدوج) شد. به هر حال این مسأله رو به ایشان و خانمومشان به ترتیب تبریک و تسلیت عرض می کنیم.

امروز شنبه ساعت 7 یا شاید 8 و حتی 8 ونیم همه همین جوری بدون مناسبت دعوتند خوابگاه, اتاق ما.

در مورد دچار و عزیز: شما بهتره دعواهای خونوادگیتون رو جای دیگه انجام بدین. فکر می کنم در این مورد باید بندی به اساسنامه اضافه بشه.

این ماجرای 13 خرداد چیه؟ ساعت چنده؟ بچه و باقی قضایا؟

دوستک
سلام.

«عطف» به پست عزیز، باید بگم گوگل ترندز تعداد سرچ رو نشون نمی ده به جاش نسبت جستجوی اون کی ورد خاص رو نسبت به کل جستجوهایی که از اون منطقه (شهر، زبان، کشور) انجام شدن رو نشون می ده (هر چند که مقایسه بین منطقه هایی صورت می گیره که جستجوهای زیادی داشته باشن). مثلا اینکه عبارت مهندسی صنایع تو ایران بیشتر از مثلا یو. اس. هست، اینو نشون نمی ده که بیشترین جستجوی «مهندسی صنایع» تو ایران انجام شده. و حتا نشون هم نمی ده که مهندسی صنایع از بقیه چیزها تو ایران بیشتر سرچ شده، به جاش فقط نشون می ده نسبت جستجوی مهندسی صنایع به کل جستجوها در ایران از یو. اس. (و بقیه کشورها) بیشتر بوده.
این خود راهنمای گوگل که تو یه جمله چیزی که من تو یه پاراگراف تلاش کردم بگم رو توضیح می ده.
http://www.google.com/trends/about.html#4

Google Trends calculates the ratio of searches for your term coming from each city divided by total Google searches coming from the same city. The city ranking you see on the page and the bar charts alongside each city name both represent this ratio.

ولی به هر صورت، هات بودنتون رو پایه ام.

دچار

جمعه، اردیبهشت ۲۲، ۱۳۸۵

دیروز گوگل ابزاری جدید معرفی کرد به نام Google Trends که همین طور که از اسمش برمیاد میتونید به کمکش میزان (نسبی) جستجوی یک یا چند عبارت رو در طول دو سال و نیم گذشته بررسی و مقایسه کنید. منم الان داشتم یکمی باهاش بازی میکردم و به نتایج جالبی رسیدم که فکر کنم بد نباشه شما هم بدونید:

۱- عبارت «مهندسی صنایع» در ایران (نسبت به سایر جستجوهای انجام شده در ایران) بیش از همه ی دنیا جستجو شده است!
۲- در عبارت «مهندسی مکانیک» ایران در سال ۲۰۰۶ در رتبه دوم ایستاده است!
۳- در عبارت «مهندسی برق» ایران در رتبه چهارم ایستاده است!
۴- در عبارت «مهندسی شیمی» ایران در رتبه چهارم ایستاده است و جالب اینکه سال ۲۰۰۴ در رتبه دوم ایستاده بود!
۵- برای عبارت «PHD» ایران در رتبه سوم دنیا ایستاده است!
۶- برای عبارت «ranking of universities» در رتبه ششم و برای «universities ranking» در رتبه چهارم دنیا!

خوب فکر کنم همه اینها ثمره تلاش شبانه روزی بر و بچ در Apply کردن باشه! تازه اصلا خودتون رو ناراحت نکنید اگه اول نیستیم و مثلا سوم یا چهارمیم، چون اگه بخواییم به صورت سرانه، جستجو برای هر فرد یک مملکت، حساب کنیم، ایران با اختلاف فاحشی در همه موارد بالا اول خواهد شد. چرا که معمولا کشور هایی مثل هند و پاکستان و بنگلادش با جمغیت های چند صد میلیونی بالای سر ما هستند!
گوگل ترندز تعداد سرچ رو نشون نمی ده به جاش نسبت جستجوی اون کی ورد خاص رو نسبت به کل جستجوهایی که از اون منطقه (شهر، زبان، کشور) انجام شدن رو نشون می ده (هر چند که مقایسه بین منطقه هایی صورت می گیره که جستجوهای زیادی داشته باشن). مثلا اینکه عبارت مهندسی صنایع تو ایران بیشتر از مثلا یو. اس. هست، اینو نشون نمی ده که بیشترین جستجوی «مهندسی صنایع» تو ایران انجام شده. و حتا نشون هم نمی ده که مهندسی صنایع از بقیه چیزها تو ایران بیشتر سرچ شده، به جاش فقط نشون می ده نسبت جستجوی مهندسی صنایع به کل جستجوها در ایران از یو. اس. (و بقیه کشورها) بیشتر بوده.
تحلیل های بیشتر رو به بچه مج که در زمینه تحلیل سیستم ها تخصص داره واگذار میکنم و در ضمن به خودم، بچه مج، سعید و آیلر و دیگر مهندسان صنایع ایران برای کسب رتبه اول در دنیا در جستجوی اسم رشته مون تبریک میگم! ما چقدر هاتیم!‌ ولی جدی می گما تصور کنید ایران تعداد خیلی خیلی کمی دانشکده مهندسی صنایع داره!

چیزهایی دیگری هم کشف شده که در پست های بعدی بررسی میشه!

با تشکر از علی برای اشاره به اشتباه
عزیز

پنجشنبه، اردیبهشت ۲۱، ۱۳۸۵

سلام به همه
1- من فکر می کنم که منظور دوستک این بوده که شنبه هر کی خواست پاشه بره سینما و به ما هم هیچ ربطی نداره.
2- طبق آخرین شنیده ها عمو علیب بعد از روز تولد اون چهار نفر خیلی از زدن چمن خوشش اومده ولی مشکلش اینه که خونشون آپارتمانه و میره چمنهای پارک رو می زنه.....از دست شاگردها...
3- ما در اساسنامه موضوع کامنت گذاشتن رو مسکوت گذاشتیم... ولی این دلیل نمی شه که هر کسی بیاد کامنت بذاره و نگه که کیه.... مسلاً این علیرضا کدوم علیرضاست... امیدوارم کوکبی نباشه که در هر صورت می بازیم
عموووووووووووووو سعید.

چهارشنبه، اردیبهشت ۲۰، ۱۳۸۵

سلام

شنبه میشه 23 اردیبهشت. البته نه اینکه مناسیت خاصی داشته باشه ها! همین جوری گفتم.

دوستک

یکشنبه، اردیبهشت ۱۷، ۱۳۸۵

سلام بر دوستان عزیز و مخصوصاً کسانی که تفکرات همو-سکچوال دارن. در این مناقشات حاج حسین رو فراموش نکنید..
عاشق حاج حسین..اوووووووووووف

شنبه، اردیبهشت ۱۶، ۱۳۸۵

سلام بر دوستان عزیز
من به نوبه خودم از همه شما عزیزانی که ما رو در این وظیفه خطیر یاری می کنید کمال تشکر را دارم. به هر حال هر نظر مثبتب که مطرح می شه ممکنه که چند تا شمپت که منافع خودشون رو در خطر می بینن با اون مخالفت کنن . ولی کمترین اهمیتی ندارن.
عموو سعید
سلام بر دوستان عزیز
من به نوبه خودم از همه شما عزیزانی که ما رو در این وظیفه خطیر یاری می کنید کمال تشکر را دارم. به هر حال هر نظر مثبتب که مطرح می شه ممکنه که چند تا شمپت که منافع خودشون رو در خطر می بینن با اون مخالفت کنن . ولی کمترین اهمیتی ندارن.

جمعه، اردیبهشت ۱۵، ۱۳۸۵

اوهوک! من به عنوان یک عضو کوچک ماهتاب امیدوارم که جفتتون تلف شید! ابله ها، گند بزنن به اون اساس نامتون!

من اعلام مخالفت می کنم. من شورش می کنم. من دولت تعیین می کنم. من تو دهن دوستک و عموو سعید می زنم. جوجه سیگاری ها!

چو شیران برفتند از این مرغزار
کند روبه لنگ اینجا شکار


احمدعلی شورشی


پ.ن: چند شب پیش خواب دیدم که دارم توی دانشگاه راه میرم، یهو از دور علی و عزیز رو دیدم. کلی حال کردم. صداشون کردم...کلی با هم حرف زدیم.

شاید اینم از منظر روانکاوری نوعی رؤیای سکسی باشه!

دوستون دارم علی و عزیز!

پنجشنبه، اردیبهشت ۱۴، ۱۳۸۵


اگر مثل من هنوز کتاب همه مردان شاه نوشته‌ی استفان کینزر را نخوانده اید بدانید و آگاه باشید که ضرر کرده اید... اونم چه جور!!!
به هر حال یک راه حل خیلی راحتش واسه تنبل هایی مثل من گوش دادن به ترجمه کتاب به فارسی است که رادیو کالج پارک اونو منتشر کرده. از اینجا می‌تونید MP3 ها رو دانلود کرده و گوش بدید.
اینم کمی توضیح از قول یک پزشک:
در اعتبار نویسنده کتاب نمی‌توان کوچکترین شکی کرد ، استفان کینزر یکی از خبرنگاران باسابقه روزنامه نیویورک تایمز است که هم اكنون رئيس دفتر نيويورك تايمز در برلين و استانبول و ساكن شيكاگو است.

نقطه قوت کتاب ، "روایت داستانی" و رمان‌گونه آن از تاریخ است ، به گونه ای که حتی مخاطب غیرعلاقمند به تاریخ هم با خواندن صفحات نخست کتاب ، وادار به خواندن همه کتاب می‌شود. این برتری کتاب ، بخصوص وقتی برجسته می‌شود که آن را با کتابهای تاریخ ملال‌انگیز و خسته‌کننده مشابه مقایسه کنیم.

حقیقت این است که ، کمتر نویسنده تاریخ‌نویس ایرانی را سراغ دارم که هنگام نگارش کتاب اغراض شخصی خود را وارد کتابش نکند. گاه این موضوع تا به آنجا پیش می‌رود که شاهد یک هرج و مرج به تمام معنا می‌شویم ، چه شخصیتها و فصولی از تاریخ که حذف نمی‌شوند و چه واقعیتهایی که تعدیل نمی‌شوند. بر این باورم که "تاریخ نوشتن" یک علم است و همانند سایر علوم نیازمند آموزش و ممارست است. صد درصدی ندیدن ، سیاه و سفید نکردن اشخاص ، متکی بودن بر اسناد معتبر ، وارد نکردن حوزه"قضاوت" در نقل تاریخی ، همه و همه محتاج آموزش هستند.

مسلما کتاب"همه مردان شاه "بهترین" و "درست‌ترین" کتاب درباره حوادث مرداد 1332 نیست، ولی سخت بر این عقیده استوارم که "جذاب‌ترین" آنهاست. نقدهای زیادی در روزنامه‌ها و نشریات داخل کشور درباره این کتاب شده است و انتقاداتی هم نسبت به محتوای کتاب وارد آمده. مثلا بعضی کتاب را اثری غیرتحقیقی و غیرمستند می‌دانند که تا اندازه‌ای درست است. البته گمان نمی‌کنم که قصد نویسنده ارائه کتابی از این دست بوده باشد و در مقایسه با دیگر کتابها ، نویسنده کتاب دیدی به مراتب منصفانه‌تر و بازتر داشته است ، هرچند خالی از اشکال و اشتباه تاریخی نیست. اما ترجمه‌های فارسی که از این کتاب انجام شده است ، به مراتب انتقادآمیزتر هستند. به عقیده من همه ترجمه‌های موجود در بازار کتاب ایران به نوعی دارای نقص هستند: بعضی مقدمه و مؤخره و فهرست اسامی را حذف کرده‌اند ، بعضی در ترجمه دست برده‌اند و حتی در ترجمه‌ای که من داشتم یک فصل تقریبا "بدون مشکل" به‌کلی حذف شده بود.


عزیز
اساسنامه ماهتاب

1. اعضای هیات مدیره ماهتاب مرکب از:
أ‌ آقای شمسی (دوستک)
ب‌ عموو سعید
می باشد. که هر 15 سال یکبار از اعضای هیات مدیره در خصوص افراد هیات مدیره رای گیری به عمل می آید.
2. هیات مدیره مختار است جلسات سالانه خود را در هرکجا که صلاح بداند تشکیل بدهد.
3. در صورت بیماری هریک از اعضای هیات مدیره جانشین برای وی در نظر گرفته نمی شود و ماهتاب تا بهبودی کامل وی تعطیل مي باشد
4. هریک از اعضای هیات مدیره مجاز به ویرایش مطالب نوشته شده توسط دیگران می باشد.
5. اخراج کامل هریک از نویسندگان با صلاحدید دو سوم اعضای هیات مدیره امکان پذیر است.
6. عناصر مؤنث مجاز نوشتن مطلب نمی باشند و مطالب نوشته شده توسط ایشان بلافاصله توسط اعضای هیات مدیره حذف خواهد شد.
تبصره یک : سایت فوق فرهنگی ماهتاب با آغوش باز پذیرای گل نوشته های خانم آیلار دیانتی می باشد.
7. شعر نوشتن در ماهتاب نشانه عدم شخصیت نویسنده است و با وی برخورد خواهد شد.
8. افراد مجاز به نوشتن به شرح زیرند:
أ‌ بچه موج
ب‌ احمدعلی فرهودی
ت‌ حاج حسین
ث‌ علیش
ج‌ عزیز
ح‌ دچار
خ‌ اعضای ماده یک
د‌ تبصره یک ماده شش
9. افراد متقاضی نویسندگی درخواستهای خود را حداقل یک ماه قبل برای هردو عضو هیات مدیره ارسال کنند.
10. هیچکس بدون اجازه هیات مدیره مجاز به تغییر تمپلیت ماهتاب نمی باشد.
تبصره: عزیز به مدت ده سال مسؤول اجرای خواسته های هیات مدیره می باشد.
11. ماهتاب ندامتگاه شخصی کسی نیست.
تبصره: حاج حسین هم مشمول کس می شود.
12. این اساسنامه در 12 ماده و سه تبصره در تاریخ 13/2/85 تدوین و به تصویب اعضای هیات مدیره رسیده است. و تا اطلاع ثانوی لازم الاجراست. این اساسنامه حتی با تصویب هیات مدیره نیز قابل تغییر نمی باشد.

و من الله التوفیق

چهارشنبه، اردیبهشت ۱۳، ۱۳۸۵

سلام بر دوستان عزیز
طبق وعده ای که آقای شمسی چند روز پیش داده بود اساسنامه ماهتاب آخرین مراحل ویرایش خودش رو داره طی می کنه . از مفاد اون فعلاً همین رو می تونم بهتون بگم که با تمام احترامی که واسه خانومها قائلم ولی از بعد از تصویب این اسانامه دیگه اجزاه نوشتن توو این جا رو ندارن. همچنین با تمام احترامی که واسه شاعران عزیز قائلم شعر نوشتن هم ممنوع خواهد شد.(قابل توجه حاج حسین)
عموو سعید

دوشنبه، اردیبهشت ۱۱، ۱۳۸۵

سلام
همین اول بگم که من حاج حسین واقعی هستم. وااااااای چه خوشگل شده اینجا !!! دستت درست مهندس.
من این نوستال موستال حالیم نیست. ماهتاب باید بمونه چون ما دوست داریم بمونه. کم و زیاد هم بالاخره همگی می نویسیم و ازش غافل نیستیم.
*****
به علیش هم سلام و چاق سلامتی عرض می کنم و حالت چطوره می گم و امیدوارم بهتون خوش بگذره .
*****
راست می گه. شما ها عکس مکس بذارین. ما ها که مثل همیشه ایم.
*****
سلام

سایر شنیده ها به قرار زیرند:

خانم محمد معینی: رتبه 7
خواهر خانم امیر فرزادفر: رتبه 25
خانم عمو علیب: رتبه 500

دوستک
می گن حاج حسین رتبش 2 شده درسته یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اگه درست باشه و شیرینی نده هم که خیلی جاک ....

عکسها:
غبار گذشته بر پنجره فردا Š

www.flickr.com
My Odeo Podcast

بایگانی کل


اینجا اسمش لینکدونی ه


2004-2006 Maahtaab ©

Template borrowed from Geir Landr? with minor changes