یکشنبه، خرداد ۰۸، ۱۳۸۴

سلام
*****
تست کوپر که معرف حضورتان هست. حداقل برای تمام آدمهای بی منطق مثل من که تربیت پاس می کنند. امروز امتحان پایان ترمش بود و من الان مقادیر زیادی آش و لاش هستم . ناهار هم نخورده ام چون یقین دارم اگر بخورم ببخشید بی ادبی است بالا می آورم.
یادش بخیر تربیت بدنی 1 را خیلی بهتر رفتم. 20 دور را کامل رفتم و 10 ثانیه زیادی آوردم. اینبار باید 21 دور می رفتیم، همان 20 دور را رفتم و کلی هم جانم به لبم رسید.
و خوب یادم افتاد که آن مال 4 سال پیش بود و آن موقع کلی جوون بودیم و ورزشکار بودیم و کوه می رفتیم و .....
آآآآآآی جووووونی کجاییی؟؟
*****
این معین هم گندش را درآورد با این بیانیه اش.
یک بیانیه که سه کلمه را به یاد آدم می آورد:
وعده
سر
خرمن
*****
مخلص همگی دوستان
حسین پارسا
سلام
حاج حسين ضايع شده خيلي وقته كه ضايع بود ولي به روش نمي آورديم ها.
كي؟من؟
نه بابا تو كه خيلي باحالي
مرسي.

شنبه، خرداد ۰۷، ۱۳۸۴

دیدی آن یار که بستیم صد امید در او

چون به خون دل ما دست گشود ای ساقی

سه‌شنبه، خرداد ۰۳، ۱۳۸۴

سلام
آقا عجب بازي در آوردند اين مقامات مسئول!
جدا لذت بردم. با تقريب خيلي خوبي همان برنامه اي كه كاملا موفق پياده شد تا سيد محمد راي بياورد،اين بار سر آقا مصطفي پياده شد. يك برنامه ريزي بي عيب و نقص كه با آن آمار شركت كنندگان از 40 درصد مي رسد به 60 درصد و معين رييس جمهور مي شود و قص علي هذا....
جدا اين داستان حاكميت دوگانه شوخي نيست ها. همه اين را فهميده اند كه تنها راه مملكت ما براي بقاي سياسي در دنيا، داشتن حاكميت دوگانه است.
تازه اين بار برنامه بي شرفانه تر اجرا شد تا رييس جمهور، تاييد صلاحيت خود را مديون و مرهون حداد عادل و رهبر باشد . حالا رهبرش يه چيزي. ولي حدادعادل به عنوان رييس مجلس ( يا رييس دفتر مقام رهبري در امور مجلس!!!) خيلي ستم است.
من اگر جاي معين بودم انصراف مي دادم

پنجشنبه، اردیبهشت ۲۹، ۱۳۸۴

سلام،

بابا به خدا سوسک شدم، حداقل يک کامنتی بگذاريد!!!

اين مجلس هم عجب جالبه ها، ماجرای کوچک زاده رو ميگم.

آقای احمدی نژاد هم فرمودند که ما بايد فقط دولت های 16 سال گذشته رو نقد کنيم و اشکال هم از رييس جمهور ها بوده نه از رهبری. و اگه من بيام دوره عزت رهبريه!!! ميخواستم بگم که کی دوره عزت رهبری نيست!!!؟؟؟

مخلصيم

عليش

سه‌شنبه، اردیبهشت ۲۷، ۱۳۸۴

lala la la nakhab khab ke davaa nist
dele divoone dashtan ke khataa nist

دوشنبه، اردیبهشت ۲۶، ۱۳۸۴

سلام

آقا خداييش به اي نتيجه رسيدم که ول معطلم!!!
اين آقايی که عکسش رو ميبينيد توی يک سمينار سه روزه که توی ونکوور بود ديدمش، ماسيمو مورلی
ايتاليائيه، کوره و استاد اقتصاد دانشگاه ايالتی اوهایو است و دکتراش رو از هاروارد گرفته.



جالب اينجا بود که توی همه مقاله هايی
که ارائه ميشد با اونهمه فرمول و رياضی و اينها، بحث هم ميکرد و سؤال ميپرسيد. من که کف کردم.
من سر مقاله اش نبودم امّا مريم بود و بهم گفت که همه فرمولها و اسلايد هاش رو حفظ بود
و در مجموع هر دو با هم به اين نتيجه رسيديم که ول معطليم!!!

عليش

شنبه، اردیبهشت ۲۴، ۱۳۸۴

سلام

با مريم يه فيلم ديديم: دريای درون
The Sea Inside
اين يه فيلم اسپانياييه که اسکار بهترين فيلم خارجی رو امسال گرفته. فيلم راجع به يه نفره که 28 ساله
که از گردن به پايين فلجه و ميخواد که بميره و ميخواد به طور قانونی بميره که در نهايت
دادگاه نميگذاره و در هر صورت يه نفر ديگه رو قانع ميکنه که بکشندش. کارگردان فيلم الخاندرو آمنبار است
که همون کارگردان ديگران(نيکول کيدمن) است.
فيلم خيلی خوب اين تناقضی رو که توی اين قضيه هست نشون داده و در نهايت هم اين تناقض با آدم
ميمونه. خلاصه که اگه گيرتون اومد ببينيدش. می ارزه.

هر چی که ميگذره بيشتر به اين نتيجه ميرسم که همه جای دنيا عين همه. بابا به خدا فرقی نداره.
همه جا يه مشت دروغگو هستند که دارن به بقيه دروغ ميگن. حالا توی ايران بيشتره، توی امريکا کمتر
و همش ما مردم بدبختيم که قربانی دروغ مشتی احمق ميشيم. اين رو داشته باشيد در ادامه
اون حرفهايی که ميزدم. ما مسلمون ها احمقيم به اين دليل که وقتی ميبينيم اين ور آبی ها بد نگاهمون
ميکنند، ميپريم مثل سگ پاچه شون رو ميگيريم، اينها احمقند برای اينکون يه سری سگ که پاچه
ميگيرند به جای همه حساب ميکنند، همين ميشه که توی عراق اوضاع درست نميشه، توی افغانستان
به همچنين، ايران رو که بگذريم. فلسطين رو که نگو، باور کنيد اين جمهوری اسلامی انقدر به ما
نشون داده که همه ما اصلاً از ريخت فلسطينی ها بدمون مياد. حالا اينجا برعکسه فلسطينيها يه سری
غولند که به خودشون نارنجک ميبندند و ميرن اين اسراييليهای طفل معصوم رو ميکشند.
آخ که بميرم برای اسراييليها که روزی 45 بار آشويتس رو نشونمون ميدن که وا ويلا، ببينيد هيتلر با
ما چی کار کرد، پس ما هم بايد بريم فلسطينی های پفيوز رو بکشيم. آفريقا رو که نگو هنوز در جهل
مرکب خودشون شناورند، سالی يه دارفور روی شاخشونه، چی بگم ديگه.

حالا اينا رو بيخيال شيد، بگذاريد به حساب مزخرفات يه آدم بی درد که فقط بلده به ريش همه دنيا بخنده
و يکی نيست که به خودش بخنده.

مخلص همه هستيم

عليش

جمعه، اردیبهشت ۲۳، ۱۳۸۴

هر چیز را زکاتی است، و زکات عقل، اندوه طویل است.

فضیل عیاض

پنجشنبه، اردیبهشت ۲۲، ۱۳۸۴

سلام

آقا يا خانم بی اسم، من و حسين که بحثی نميکرديم!!!!!!

من دو نکته رو عرض کنم(حسين اين تورو ياد کی ميندازه؟؟!!)

سه هفته پيش توی کانادا، معلوم شد که حزب ليبرال يکی از منابع ماليش رو توی انتخابات 2001 اعلام نکرده،
اين حزب که الان دولت دستشه توی پارلمان در اقليته، و حزب محافظه کار تهديد کرده که اعلام
انتخابات ميکنه و از اين حرفها. گفتم که بابا ايول!!! ما توی ايران نميدونيم که اين آقای احمدی نژاد
اين همه سفر انتخاباتی ميره با کدوم پوله، با بودجه شهرداريه يا نه؟! بگذريم، مقايسه چيز هايی که توی
يک رده نيستن کار بی معنی ايه!!!

اين امريکايی ها هم بابا متوهمند!! امروز يه هواپيمای آموزشی بدون هماهنگی وارد حريم هوايی واشينگتن شد و کل
شهر رو تخليه کردن. حاجيه خانم بوش و حاج آقا چنی رو هم منتقل کردن به يه جای امن. حضرت اجل بوش هم
که در يه گور ديگه اي تشريف داشتن!!!

جديدا هر تيکه اي از دنيا رو نگاه ميکنم فقط حماقت ميبينم، حسابی اعصابم خورده، چه توی ايران، چه عراق
چه همين امريکا و اين ور آب!!! خلاصه که کارد بزنی خونم در نمياد!!!

مخلص همه

عليش

چهارشنبه، اردیبهشت ۲۱، ۱۳۸۴

حالا که از ما گذشت، اومدن یارو باش

کار خدا رو بـبین، عاقبـت مارو باش!



*من ظاهراً تو این بحث خفن مثل این نوارهای قرمز تبلیغات که از زیر تصویر تلویزیون رد میشن عمل می کنم.

با عرض پوزش به علی و حسین.

سه‌شنبه، اردیبهشت ۲۰، ۱۳۸۴

سلام
خداييش حسين برو اخوند شو، جان خودم خيلی استعداد داری!!! من حقيقتش حوصله ندارم که دوباره سر همون قضيه توضيح بدم مهم نيست که منظورم چی بود!!!!
يعنی ميخواستم ها ولی انقدر از موضع بالا برخورد کردی که بيخيال شدم!!!

اين هم يه اصطلاح جديد!!!:


ايشان با غلط دانستن بحث تقابل اصولگرايي و اصلاح‌طلبي افزودند: نقطه مقابل اصولگرايي، اصلاح‌طلبي نيست بلكه لااباليگري و نداشتن اصول است و نقطه مقابل اصلاح‌طلبي هم اصولگرايي نيست بلكه افساد است كه در اين ميان، راه صحيح، «اصولگرايي اصلاح‌طلبانه» است.

مخلصيم

عليش

دوشنبه، اردیبهشت ۱۹، ۱۳۸۴

تاوان یقین را دوست، بی مرگ نمی گیرد
مشتاق بلا اما، با مرگ نمی میرد

یکشنبه، اردیبهشت ۱۸، ۱۳۸۴

سلام
*****
من البته واقعا متاسفم که این قدر خنگم. ولی واقعا نمی فهمم کجای این ماجرا برای شما دوستان عزیز این قدر جالبه.
ما هم مسلمون هستیم. اون ها هم هستند. خیلی آدم های دیگه هم که خودشون ادعای مسلمونی ندارند، مسلمون هستند. به خاطر اینکه اسلام یعنی ایمان به وجود خدا، ایمان به معاد و ایمان به نبوت.
اما از اینها که بگذریم ، وارد بحث جلوه عملی ایمان در زندگی می شیم.بحثی که دکتر کدیور توی جلسات ایمان دینی اش هم روی اون تاکید داشت. یعنی بالاخره منی که دارم چپ و راست دروغ می گم و سر رفیقم کلاه می ذارم، باید هم توی ایمانم به خدا شک کرد و هم توی ایمانم به معاد. اگه به وجود خدا ایمان دارم و این که الان داره من رو می بینه، یا اگه ایمان دارم هر کی دروغ بگه در معاد ازش باز خواست میشه، چطوری دارم این کارا رو می کنم؟
خدا هم اون دنیا به همه مسلمون ها به یک چشم نگاه نمی کنه و اعمالشون رو می سنجه.
*****
اما اگه خدای نکرده منظورتون اینه که چون 99 درصد مردم ترکیه مسلمون اند و این 99 درصد دارن شراب می خورن یا روزه رو ترک کردن یا ..... و بعد بخواین از این حرفا نتیجه بگیرین که پس ما هم می تونیم این کارا رو انجام بدیم و مسلمون بمونیم، با حرفتون خیلی مخالفم.
*****
اسلام یکی از بزرگترین مزیتهاش اینه که برای پیروان خودش پیشرفت قایله. یعنی به تو اجازه می ده در عین اینکه یکی از مسلماتش رو انجام نمی دی، مسلمون باقی بمونی ولی بهت هشدار می ده که بدونی یه چیزی از رفتارت ناقصه.
ایه حجاب توی سوره نور، موید حرف منه. تو این آیه خدا نمی گه آی خانمها، اگه می خواید مومن حساب شید، چادر سر کنید، بلکه از همون اول می گه: آی خانمهای مومن ، این حجاب مورد نظر منه اینجوری باشید.
شاید من اشتباه کنم ولی این به من اینطوری می فهمونه که صرف رعایت نکردن حجاب، عامل خروج از ایمان محسوب نمی شه.
اما به هر حال این هم استدلال درستی نیست که تصور کنیم ایمانی که مثلا با عدم رعایت حجاب سازگاره، کاملترین ایمانه.
تو توی دین اسلام، همیشه برای مومن تر شدن جا داری. حتی حق داری از خدا بخوای زنده شدن پرنده ها رو نشونت بده تا قلبت آروم بگیره( علیرغم اینکه ایمان داری)و خلاصه ته کار اینه که به یقین برسی. و مثل ابراهیم از موقنین بشی که دیگه بالاترین رتبه قابل تصوره.
*****
حسین پارسا

شنبه، اردیبهشت ۱۷، ۱۳۸۴

سلام
*****
اولین سالگرد پیوند فرخنده و میمون دوستان عزیزمان علی آقا و مریم خانم را تبریک عرض می نماییم. از خداوند برایشان طول عمر و خوشبختی و هر چیز خوب دیگری که خودشان دوست دارند، مسئلت داریم.
**
پی نوشت:
اگر باز علی آقا بخواهد خودش را بر جمله های من تطبیق دهد، حکما "فرخنده" که نیست. پس چیست؟
*****
واللا چه عرض کنم. من که هر بار اومدم بحث راه بندازم، یکی از اون ور می گفت تو این نظریه هات رو از کجات در میاری؟
ما هم بالاخره چشمه جوشان که نیستیم. یک وقتی می خشکیم.
ولی خوب با این حرفات کاملا موافقم. یعنی نه تنها لزومی نداره که همه مسلمون ها شبیه هم باشند، بلکه اصلا به ما ربطی نداره که بخوایم تطبیق انجام بدیم.
اینجور تطبیق ها باید فقط و فقط در حوزه قوانین مدنی و اجتماعی صورت بگیره. به عبارت بهتر، به نظر من ، از دید یه مسلمون، همه آدمهایی که به قوانین مدنی و اجتماعی پایبند هستند( به اصطلاح قرآن مفسد فی الارض نیستند)،قابل احترام، همکاری و حتی محبت هستند.
این حکم فقط یه استثنا داره اونم برای ازدواجه. برای ازدواج هم تنها محدودیت مسلمون اینه که باید با یه مسلمون ازدواج کنه. اینم برای راحتی خودشه. به هر حال مسئله حلال و حروم و نجس و پاک و اینا سر جاشه.
*****
حسین پارسا

چهارشنبه، اردیبهشت ۱۴، ۱۳۸۴

سام عليک

اين کنکور چی شد؟ اگه خوب شده که بگيد اگه هم نه بازم بگيد!! ببينيم که چی کاره ايد، سرباز يا دانشجو؟

من کم کمک دارم فکر ميکنم که متکلم وحده شدم.

مخلصيم
عليش

سه‌شنبه، اردیبهشت ۱۳، ۱۳۸۴

آقا اين کتابه رو نميدونم ترجمه شده يا نه ولی بخونيدش:



فکر کنم که به فارسی ميشه بی سرنوشتی؟؟ که البتّه مطمئن نيستم.

راجع به يه يهودی اهل مجارستانه که ايمانش داره به دين يهود کم ميشه و در عين حال ميفرستنش آشويتس به خاطر يهودی بودن. ضمنا اين آقای ايمره کرتش برای اين رمان نوبل ادبی 2002 رو گرفته. لازم به ذکر، کپی رايت از مريمه!!


عليش

دوشنبه، اردیبهشت ۱۲، ۱۳۸۴

سلام عليکم

اندر احوالات بنده و عيال مکرمه عارضم که اينجانبان مدتی به گشت و گذار در ايالت کلمبيای بريتانيايی يا همان بريتيش کلمبيا بوده ايم و از اين رو فرصت فراهم نگرديد جهت نگارش به علاوه چونکه اينجانب عريضه اي نوشته بوده و برخی دوستان را دعوت به انجام کاری کرده بودم، در انتظار جوابهای پر محبت شما روز به شب ميرساندم، حاليا که به بوق تحويل گرفته نشدم.

بگذريم. اين دوستان ترک ما اينجا خيلی باحالند، اگه بريد و آمار ترکيه رو نگاه کنيد ميبينيد که 99% از مردمشون طبق آمار رسمی مسلمونند که از ايران هم بيشتره، ولی وقتی که به رفتارهاشون نگاه ميکنی اصلاً شباهتی به ما ها نداره، فکر ميکرديم با مريم که اينا جزو لاييک ها هستند و از اينجور حرفا، اما يه بار با يکيشون صحبت ميکرديم و قرائن و شواهد اينجوری بر ميومد که ايشون خودشو مسلمون ميدونه، اين نکته خيلی به نظرم جالب اومد. چرا که خوب من معمولا اينجور آدما رو مسلمون حساب نميکردم ولی گفتم که اون وقت که ميشم مثل خوارج که ميگفتن که هر کسی که کوچکترين عملی رو انجام نده ايمانش باطله، پس اين نگاهی که من و شايد خيلی های ديگه داريم، خيلی نگاه باطلی اومد به نظرم. ديگه همين. حاج حسين تحويل بگير.


يه چيز ديگه آقا ميدونستيد يهوديا به خدا چی ميگن؟ ميگن اسمشو نبر، به جان خودم راست ميگم!!!

مخلص همگی

عليش
بابا حداقل یکی بیاد فحش بده

یکشنبه، اردیبهشت ۱۱، ۱۳۸۴

سلام پس از یک قهر طولانی
اینجا چرا خاک مرده پاشیدن؟ قدیما 3نفر می رفتن پارک طالقانی فرداش گندش تو ماهتاب در میومد.
حالا 6نفر میرن شمال اما انگار نه انگار.
من اگه نمی نویسم دلیل داره. حرفهای یه آدم مریض احوال نزدیک به اجل برا هیچکی جالب نیست
اما شما دیگه چرا؟ اینجا برای من احساسات خوبی داره که بلد نیستم وصفش کنم. مگه فکر کردین ما تا چند سال دیگه با همیم.
دوستک

عکسها:
غبار گذشته بر پنجره فردا Š

www.flickr.com
My Odeo Podcast

بایگانی کل


اینجا اسمش لینکدونی ه


2004-2006 Maahtaab ©

Template borrowed from Geir Landr? with minor changes